چکیده:
این نوشتار به گزارش و نقد دیدگاهها راجع به روش تفسیر بر اساس ترتیب نزول میپردازد. در این راستا نویسنده نخست به مجموع اندیشههای مطرح در این زمینه اشاره کرده و آنها را در سه محور دستهبندی میکند: ۱- اندیشهای که معتقد به ضرورت روش تفسیر بر اساس ترتیب نزول برای آسان و روان ساختن فهم قرآن است ۲- اندیشهای که معتقد به ضرورت روش یاد شده جهت تحول آفرینی در جامعه است ۳- اندیشهای که معتقد به تاریخمندی قرآن است و تنها راه درست فهمیدن آن را رجوع به شرایط و مقتضیات نزول میداند. سپس نویسنده به بررسی هر یک از محورهای فوق پرداخته و رویکردهای دوم و سوم را از لحاظ مبانی و دلایل به نقد میگیرد و ضرورت روش ترتیب نزول با لحاظ دو را رویکرد را انکار میکند.
This article reports and addresses the viewpoints concerning the method of interpretation based on the Revelation order. In this line، the writer has first pointed out the entire ideas brought up in this respect and divided them into three categories: 1. Ideas maintaining the necessity of the method of interpretation based on the Revelation order for easy and fluent understanding of the Qur’ān، 2. Ideas believing in the necessity of the above-mentioned method for creating development in society، 3. Ideas that maintain the chronological order of [the Revelation of] the Qur’ān and regard the reference to the circumstances and occasions of Revelation as the only way to understand it. He then goes on to study each one of the above approaches and criticizes the second and third ones in terms of fundamentals and proofs، denying the necessity of including the two approaches in the method of the Revelation order.
خلاصه ماشینی:
"اما طرف اول، همیشه اینطور نیست که لازم باشد مفاهیم یک سوره با آنچه در سورههای قبل آمده تبیین شود، بلکه فرض اصلی بر این است که کلام گوینده در هر یک از سخنانش که به ظاهر مستقل از دیگری است، خود دارای معنای قابل فهم برای مخاطبان میباشد و نباید مستلزم آن باشد که مخاطب برای فهم آنها همه سخنان قبلی گوینده را نیز در نظر بگیرد.
استناد به برخی از روایات در اثبات ضرورت روش تفسیر بر اساس ترتیب نزول استاد حکیم میگوید: «روایت پیامبر اکرم «لو أن الناس قرأوا القرآن کما أنزل الله ما اختلف اثنان» (مجلسی، ۴۸/۸۹) یکی از دلایل دقت در سیر نزول قرآن و بازگشت به تأمل دوباره همراه با تاریخ نزول آیات الهی و نشاندن خود در جای مخاطبان آن روز قرآن کریم و دریافت این سیر است.
حال باید پرسید: اگر رعایت ترتیبی که قرآن بر آن نازل شده، مهم بوده است، چرا باید این ترتیب در تفسیر قرآن رعایت نشود؟ (همان، /۴۹) عقل نیز حکم میکند که باید امام علی (ع) مصحف خود را موافق نزول مرتب کرده باشد؛ زیرا از طرفی بدیهی است که خداوند حکیم است و کاری بیحکمت نمیکند و خداوند قرآن را به ترتیب تاریخی نازل کرده است و به طور قطع بر این ترتیب حکمتی مترتب بوده است؛ چنان که فرموده:(و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جمله واحده کذلک لنثبت به فؤادک ورتلناه ترتیلا*$ولا یأتونک بمثل إلا جئناک بالحق وأحسن تفسیرا)(فرقان/۳۲-۳۳) و از طرف دیگر مسلم است که امام علی (ع) نیز حکیم بوده است و لذا او باید در امر مهمی چون ترتیب دادن به قرآن به مقتضای حکمت عمل کرده باشد."