چکیده:
یکی از روشهای تفسیر قرآن در عصر حاضر «روش تفسیر قرآن به قرآن» است. این منهج ریشه در روش تفسیری معصومین ^ دارد.پژوهش حاضر، مقایسهای گذرا میان دو تفسیر «التفسیر القرآنی للقرآن» از عبدالکریم خطیب و «المیزان» سید محمدحسین طباطبایی میباشد. از آنجا که این دو مفسر، تفسیر خود را بر اساس روش قرآن به قرآن نگاشتهاند، مقاله در صدد آن است تا بخشی از دیدگاههای تفسیری خطیب، در مواجهه با اندیشههای تفسیری طباطبایی را به شیوه تطبیقی مورد نقد و بررسی قرار دهد.هر چند تفاسیر مذکور، از روش تفسیر قرآن به قرآن بهره جستهاند، اما التفسیر القرآنی للقرآن بر خلاف المیزان، رویکرد تفسیری خود را بیشتر بر پایة تأمل و تدبر در خود آیات قرآن و اهتمام به عقل و خرد آزاد مفسر، بدون امعان نظر به روایات و دیدگاههای تفسیری دیگر مفسران، استوار نموده است
خلاصه ماشینی:
"(خطیب، بیتا: 16 / 1449) صاحب المیزان این تفسیر را نمیپسندد و با استناد به آیاتی از قرآن کریم آن را مورد نقد قرار میدهد؛ از دیدگاه علامه نمیتوان تصور کرد که خداوند در آیاتی نظیر «و إنک لعلی خلق عظیم»، (قلم / 4) «لا تمدن عینیک إلی ما متعنا به أزواجا منهم و لا تحزن علیهم و اخفض جناحک للمؤمنین» (حجر / 88) و «و أنذر عشیرتک الأقربین و اخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین» (شعرا / 215 ـ 214) که در اوائل بعثت و قبل از سوره عبس نازل شده است، پیامبر| را بهطور مطلق، به خلقی نیکو و عظیم میستاید، اما بعدا بهخاطر رفتاری نامناسب، ایشان را مذمت میکند!؟ چگونه است که از پیامبر میخواهد تا بال و پر محبت خود را دائما بر سر اهل ایمان بگستراند و با بیاعتنایی به زرق و برق دنیا در مقابل مؤمنین تواضع نماید، ولی پیامبر با بیتوجهی به فرمان الهی، به جای اعراض از مشرکین، از مؤمنین اعراض مینماید و به جای تواضع در برابر مؤمنین در برابر مشرکین تواضع میکند!؟ بنابراین زشتی این عمل به گونهای است که هر عاقلی از آن روی گردان است، چه رسد به رسول اکرم| که آخرین فرستادة برگزیده الهی است و چنین قبیح عقلی برای ایشان، احتیاجی به نهی لفظی از سوی خداوند متعال ندارد."