چکیده:
در این مقاله ابتدا به روش پدیدارشناسی الیاده و تقابل آن با روش های تحویل گرا اشاره می شود. در ادامه برای تبیین پدیده ی دین در اندیشه ی الیاده، به مفهوم کلیدی امر مقدس در اندیشه ی مردمان اولیه (دینداران) پرداخته می شود؛ در این زمینه به اهمیت مفاهیم مکان و زمان مقدس در فرهنگ مردمان اولیه پرداخته می شود و بیان می شود که انسان دیندار با باورمند شدن به مکان مقدس، در واقع به تقلید از کار خدایان، جهان بی نظم و متشتت را به نظم در می آورد و زمان مقدس نیز در اندیشه ی دینداران در واقع به معنای همزمان شدن با خدایان است. در ادامه به وجودشناسی مردمان اولیه پرداخته می شود که به عقیده ی الیاده، وجودشناسی این مردمان اساسا با وجودشناسی انسان مدرن تفاوت دارد. در این وجودشناسی، همه ی فرآورده ها و کنشها تا بدان اندازه که در یک واقعیت متعالی مشارکت دارند، معنا دارند. در اندیشه ی مردمان اولیه، واقعیت های برتر (خدایان، نیاکان، قهرمانان اسطوره ای...) و نیز رویدادهای مربوط به این واقعیت های برتر، بر واقعیت های عادی پیشی می گیرند. در ادامه پرسش از خاستگاه دین مطرح می شود و بیان می شود که در رویکرد الیاده و به طور کلی در رویکردهای پدیدارشناختی، بحث از منشا دین اهمیت چندانی ندارد. در پایان هم نکته هایی به عنوان «بررسی» آمده است.
خلاصه ماشینی:
در ادامه برای تبیین پدیدهی دین در اندیشهی الیاده، به مفهوم کلیدی امر مقدس در اندیشهی مردمان اولیه (دینداران) پرداخته میشود؛ در این زمینه به اهمیت مفاهیم مکان و زمان مقدس در فرهنگ مردمان اولیه پرداخته میشود و بیان میشود که انسان دیندار با باورمند شدن به مکان مقدس، در واقع به تقلید از کار خدایان، جهان بینظم و متشتت را به نظم در میآورد و زمان مقدس نیز در اندیشهی دینداران در واقع به معنای همزمان شدن با خدایان است.
الیاده ضمن اشاره به تقابل رویکرد مورخان دین و پدیدارشناسان دین، برآنست که از نظر تاریخنویسان، دین منحصرأ یک واقعیت تاریخی است که هیچ معنا یا ارزش فراتاریخی ندارد و جست و جو برای یافتن ماهیت آن، خطر افتادن به همان خطای قدیمی افلاطونی را دارد (همان، 35، 1958).
الیاده برای بیان مقصود خویش از این دوحوزه، در ابتدای کتاب مقدس و نامقدس به جایگاه مکان و زمان در اندیشهی مردمان اولیه یعنی کسانی که به نظر وی دیندار واقعی هستند، اشاره میکند.
در مقدمهی این کتاب، یادآوری میکند که تفاوت اساسی انسان اولیه با انسان در جوامع مدرن، این است که انسان اولیه، احساس پیوندی ناگسستنی با جهان و آهنگهای آن دارد، در حالی که انسان مدرن تأکید دارد که فقط با تاریخ ارتباط دارد؛ البته برای انسان اولیه نیز جهان دارای تاریخ است، تنها بدین معنا که خدایان آن را آفریدهاند و موجودات فوق طبیعی یا قهرمانان اسطورهای آن را سامان دادهاند؛ این یک تاریخ مقدس است، تاریخی که بینهایت قابل تکرار است (همان، 1954, XIII).