چکیده:
دقت در شعر هر شاعری، ما را با اندیشه ها و روحیات او آشنا می سازد و بررسی زبان، موسیقی و صورخیال و دیگر عوامل سازنده ی شعر، راهی است برای نزدیک شدن به حالات درونی شاعر. به عبارت دیگر، حالات درونی شاعر بر روساخت کلام وی موثر است و این تاثیر را از بررسی عوامل سازنده ی شعر، می توان دریافت. ما برآنیم که مفهوم «حرکت» را در شعر محمدرضا شفیعی کدکنی بررسیم. شفیعی یکی از شاعران معاصر است که حرکت و پویایی در شعر و اندیشه ی او به گونه ای برجسته، نمود یافته است. به خصوص، این امر در دوره ی سرودن دو دفتر شعر از زبان برگ و در کوچه باغ های نشابور، تحت تاثیر اندیشه های مبارزه جویانه اش در آن ایام، بسیار محسوس و قابل اعتناست. در این جستار، از منظر زبان، موسیقی و صور خیال، به مفهوم «حرکت» در دو دفتر شعر یادشده ی او نگریسته شده است؛ نتیجه ی بررسی ها نشان می دهد که تمامی این عناصر، تحت تاثیر مفهوم حرکت قرار دارند؛ زبان شعر شفیعی، سرشار از واژگان، افعال و صفات حرکتی است و شاعر با استفاده از نمادهای طبیعت، به این حرکت و تکاپو، وسعت بخشیده؛ از سوی دیگر، موسیقی شعر او نیز بسیار غنی است؛ به نوعی که هر چهارگونه ی موسیقی (درونی، بیرونی، معنوی و کناری) در آن یافت می شود. در حیطه ی صورخیال هم، شاعر با کمک گرفتن از صنایع ادبی (تشخیص، تشبیهات گسترده و...) بر پویایی و تحرک کلامش افزوده است. شعر شفیعی، شعر امید و حرکت و سرشار از رهایی و پویایی است و این حرکت و تکاپو، بازتاب روح ناآرام شاعر است که در مجموعه شعرهای از زبان برگ و در کوچه باغ های نشابور به شکلی اثرگذار دیده می شود.
خلاصه ماشینی:
در این جستار، از منظر زبان ، موسیقی وصور خیـال ، به مفهوم «حرکت » در دو دفتر شعر یادشده ی او نگریسته شده است ؛ نتیجه ی بررسی هـا نشان می دهد که تمامی این عناصر، تحت تأثیر مفهوم حرکت قـرار دارنـد؛ زبـان شـعر شفیعی، سرشار از واژگان ، افعال وصفات حرکتی است وشاعر با استفاده از نمادهـای طبیعت ، به این حرکت وتکاپو، وسعت بخشیده ؛ از سوی دیگر، موسـیقی شـعر او نیـز بسیار غنی است ؛ به نوعی که هـر چهارگونـه ی موسـیقی (درونـی، بیرونـی، معنـوی و کناری ) در آن یافت می شود.
شعر شفیعی، شعر امید وحرکـت وسرشـار از رهـایی وپویـایی اسـت وایـن حرکت وتکاپو، بازتاب روح ناآرام شاعر است که در مجموعه شعرهای از زبان بـرگ ودر کوچه باغ های نشابور به شکلی اثرگذار دیده می شود.
سرشک حسرت نبرم به خواب آن مرداب کآرام درون دشت شب خفته ست دریایم ونـیـست باکـم ازطوفان دریا همه عمر خوابش آشفته ست آن چه مسلم است امید، شادی وخوش بینی، سرچشمه های حرکت وپویایی محسـوب میشوندو شفیعی کدکنی نیز شاعری برون گرا وامیدوار وخوش بـین اسـت وحرکـت و پویایی به اشکال گوناگون درشعر وی نمود یافته است ؛ حرکتی کـه دراشـعار وی پنهـان است ، مخاطب رابه خود جلب می کند وحالات درونی شاعر رابه بهتـرین نحـو ممکـن ، بروز می دهد.
»(شفیعی کـدکنی ،١٣٨٣: ٨١)چنـین اسـت کـه دفتـر شـعر از کوچه باغ های نشابور واز زبان برگ مخاطب رابه جهان نگری عمل گرا وبیرونـی شـفیعی ، رهنمون می سازد وتکاپو وحرکت وجنبش ورهـایی ،ازجـای جـای ایـن اشـعار، قابـل لمس ودریافت است .