چکیده:
ﺑﺮﺧﻲ ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ را »ﻧﻈﺮﻳﻪی ﻣﺪرن ﺗﻤﺪن ﻏﺮب« در دوران ﻣﻌﺎﺻﺮ ﻣﻲداﻧﻨﺪ. اﻳﻦ اﻧﺪﻳﺸـﻪ،ﺑﻪ ﺻﻮرت واﻗﻌﻲ ﻳﺎ واروﻧﻪ ﺑﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎی دﻳﮕﺮ، از ﺟﻤﻠﻪ اﻳـﺮان ﺳـﺮاﻳﺖ ﻛـﺮده اﺳـﺖ وﮔﺮوﻫﻲ ﺑﺎ آن ﻫﻤﺮاه ﺷﺪﻧﺪ و آن را ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻨﺪ و ﻋﺪهای ﻧﻴﺰ ﺑﺎ آن ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ و آنرا ﻃﺮد ﻳﺎ ﻧﻘﺪ ﻛﺮدﻧﺪ. ﻣﺤﻤﺪﺣﺴﻴﻦ ﻧﺎﺋﻴﻨﻲ از ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻛﺴﺎﻧﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ اﺑﻌـﺎد ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴـﻢﻣﻮاﺟﻪ ﺷﺪه و در ﻣﻮرد آن ﺑﺮای ﺟﺎﻣﻌﻪی اﻳﺮاﻧﻲ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻣﺒﺎﻧﻲ اﺳـﻼﻣﻲ و ﺑـﺎ ﻋﻄـﻒﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ و آﻣﻮزهﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪ، ﻧﻈﺮ داده اﺳﺖ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑـﻪ روﻳﻜـﺮد وی از ﻣﻨﻈـﺮاﻧﺘﻘﺎدی، اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﺮ آن اﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻲ ﺳﻄﺢ آرای او درﺑﺎرهی ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ، ﺑﭙﺮدازد. ازآﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﻧﺎﺋﻴﻨﻲ در دوران ﺟﺪﻳﺪ، آراﻳﻲ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺷﺮاﻳﻂ زﻣﺎن ﻣﻄﺮح ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﻮدن »ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ« و ﺗﺒﻠﻮر آن در ﺑﺤﺚ »ﻧﺰاع ﺳﻨﺖ و ﺗﺠﺪد« در ﺟﺎﻣﻌـﻪیاﻳﺮان، ﺑﺮرﺳﻲ دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎ و آرای وی ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺟﺎﻣﻌـﻪ را در ﻣﻮﺿـﻊﮔﻴـﺮی ﻣﻨﺎﺳـﺐﺗـﺮیدرﺑﺎرهی آن، ﻳﺎری ﻛﻨﺪ. در اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﺷﺎﺧﺺﻫـﺎی ﭼـﺎرﭼﻮب اﺻـﻮﻟﻲﮔـﺮی در آرایﻧﺎﺋﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﻲ ﺳﺒﺐ اﻧﺪﻳﺸﻪورزی وی ﺷﺪه اﺳﺖ، و ﻧﺴﺒﺖ اﻧﺘﻘﺎدی ﺑﻮدن اﻳﻦ آرا ﺑـﺎﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻈﺮﻳﻪی ﻣﺪرن ﺗﻤﺪن ﻏﺮب، در ﺷﺮاﻳﻄﻲ اراﺋﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﻧﺎﺋﻴﻨﻲ ﺟﺰواﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪان ﭘﻴﺸﺮو و ﻧﻮآور در دوران ﻣﻌﺎﺻﺮ اﻳﺮان ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲرود. در اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﻧﺸـﺎنداده ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﻛﻪ آرای ﻧﺎﺋﻴﻨﻲ را ﺑﺎ وﺟﻮد اﻳﻨﻜﻪ در ﻣﺴﻴﺮی ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎ ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴـﻢ ﻗـﺮاردارد و در واﻗﻊ ﻧﻮﻋﻲ ﻧﻮاﻧﺪﻳﺸﻲ اﺳﺖ، ﻧﻤﻲﺗﻮان در اﻧﺘﻘﺎد ﺑﻪ ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ ﺗﻠﻘﻲ ﻛـﺮد. ﺷـﺎﻳﺪﺑﺘﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻧﺎﺋﻴﻨﻲ ﻣﺒﺎﺣﺚ و دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎی ﺧﻮد را ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ اوﺿﺎع ﺗﺎرﻳﺨﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪای ﻛﻪ در آن زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﺮده، ﻣﻄﺮح ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ.
خلاصه ماشینی:
"در اﻳﻨﺠـﺎ ﭼﻨـﺪ ﭘﺮﺳـﺶ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ: ﻣﺤﻤﺪﺣﺴﻴﻦ ﻧﺎﺋﻴﻨﻲ ﺑﻪ ﻋﻨـﻮان ﻳﻜـﻲ از ﻧﺨﺴـﺘﻴﻦ ﻛﺴـﺎﻧﻲ ﻛـﻪ ﺑـﺎ اﺑﻌـﺎد ﻟﺒﻴﺮاﻟﻴﺴﻢ روﺑﻪرو ﺷﺪهاﻧﺪ، از ﻣﻨﻈﺮ اﻧﺘﻘﺎدی ﭼﻪ آراﻳﻲ درﺑﺎرهی ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴـﻢ ﻃـﺮح ﻛـﺮده اﺳﺖ؟ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻳﺎ ﺳﻄﺢ اﻧﺘﻘﺎدی آرای او ﺑﺮ ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ در ﭼﻪ ﭘﺎﻳـﻪای اﺳـﺖ؟ ﭼـﺮا آرای اﻧﺘﻘﺎدی ﻧﺎﺋﻴﻨﻲ راﺟﻊ ﺑﻪ اﺑﻌﺎد ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ، اﻳﻦﮔﻮﻧﻪ اﺳﺖ؟ روش و ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی و ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ روش ﺗﺤﻘﻴﻖ در اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ ـ ﺗﺤﻠﻴﻠﻲ ﻳﺎ ﻋﻘﻠﻲ ـ اﺳﺘﻨﺘﺎﺟﻲ اﺳـﺖ؛ ﻳﻌﻨـﻲ ﺿـﻤﻦ ﺗﺸﺮﻳﺢ و ﺗﺤﻠﻴﻞ دﻳﺪﮔﺎه ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ )ﻣﺒﺎﻧﻲ و ارﻛﺎن آن(، دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎی ﻧﺎﺋﻴﻨﻲ درﺑﺎرهی آن، از ﻣﻨﻈﺮ اﻧﺘﻘﺎدی ﺑﺮرﺳﻲ و ارزﻳﺎﺑﻲ ﻣﻲﺷﻮد.
در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ، ﻧﻈﺮ ﻧﺎﺋﻴﻨﻲ ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ اﺻـﻞ آزادی ﺑﺎ ﺑﻬﺮهﮔﻴﺮی از ﻣﻨﺎﺑﻊ دﻳﻨﻲ اﺳﺖ؛ ﻳﻌﻨﻲ اﮔﺮ ﺑﻨﺎ ﺑﺎﺷﺪ از ﻣﻨﻈﺮ اﻧﺘﻘﺎدی ﺑـﻪ ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴـﻢ ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ، ﻣﻔﻬﻮم ﻣﺨﺎﻟﻒ دﻳﺪﮔﺎه ﻧﺎﺋﻴﻨﻲ، ﺑﻪ اﺻﻞ ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ اﻧﺘﻘﺎد دارد.
ﻫﺴﺘﻲﺷﻨﺎﺳﻲ ﻧﺎﺋﻴﻨﻲ ﻧﻈﺮ ﺻﺮﻳﺤﻲ در ﺧﺼﻮص ﻫﺴﺘﻲﺷﻨﺎﺳﻲ و ﺑﻪ وﻳﮋه در ﺑﻌﺪ ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﺘﻲ آن ﺑﻪ دﺳﺖ ﻧﺪاده اﺳﺖ، اﻣﺎ ﻣﻲﺗﻮان از ﻓﺤﻮای آرای وی درﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﻫﺴﺘﻲ را ﺻﺮﻓﺎ واﻗﻌﻴﺖ ﻋﻴﻨـﻲ و ﺣﺴﻲ ﻧﻤﻲداﻧﺪ و وﺟﻮد واﻗﻌﻴﺖ ﻏﻴﺒﻲ را در دﻧﻴﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺎور دارد و اﻳﻦ ﻏﻴﺮ از ﺑﺤﺚ آﺧﺮت اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺲ از ﻣﺮگ ﻣﻮﺿﻮﻋﻴﺖ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ.
از اﻳﻦرو، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺸﺨﺼﻪﻫﺎی ﺑﻬﺮهﮔﻴﺮی از ﻋﻘﻞ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻨﺒﻊ اﻧﺪﻳﺸﻪ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ دﻳﻦ اﺳﻼم)ﻛﺘﺎب و ﺳﻨﺖ(، ﺣﺠﻴـﺖ ﻇـﺎﻫﺮ ﻗﺮآن، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ زﻣﺎن و ﻣﻜﺎن، ﺑﻬﺮهﮔﻴﺮی از ﻗﻮاﻋﺪ ﻋﻠﻢ اﺻﻮل، ﮔﺴـﺘﺮش ﻓـﺮوع دﻳـﻦ در ﻋﺮﺻﻪی اﺟﺘﻤﺎع و ﭘﺮداﺧﺖ ﻋﻤﻠﻲ و ﻧﻈﺮی ﺑﻪ آﻧﻬﺎ، و ﻧﻮآوری در ﻋﺮﺻﻪی ﻧﻬﺎدﺳـﺎزی و ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﻔﻬﻮم و ﻓﻜﺮ و اﻧﺪﻳﺸﻪی ﺟﺪﻳﺪ و ﺑﺤﺚ ﻧﻘﺪ، آرای ﻧﺎﺋﻴﻨﻲ در ﺑﺎب ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد."