خلاصه ماشینی:
"بسیاری ازشعرا و نویسندگان و بزرگان نیز از خلقت خود ناراضی بودند واز آمدن و رفتن خود سودی نمیدیدند و هر لحظه آرزوی مرگمیکردند مگر مرگ به حرف آنها گوش میکرد؟میرزادهیعشقی سروده است که: {Sزادن من در جهان یک خلقت ناجور بود#من که خود راضی به این خلقت نبودم زور بودS}و کار را به آنجا میکشاند که بر خالق خود(نعوذ بالله)ایراد میگیرد که اگر مرا به دنیا نمیآوری«اجاقت کور بود»؟!شاعری دیگری گفته است که: {Sراضیم بر مرگ خود اما نمیآید اجل#بخت بدبین کز اجل هم ناز میباید کشیدS}باز شاعر دیگری چنین گفته است که: {Sزندگی قصهی تلخی است که از آغازش#بس که آزرده شدم چشم به پایان دارمS}و بالاخره جناب آقای پروفسور امین در کتاب دانشنامهیمنظوم ایران مرگ خود خواسته را مذموم میشمارند و چنینمیفرمایند: {Sاگر نیستم راضی از زندگی#وگر حاصلم نیست پایندگی#نشاید مرا مرگ خود خواسته#دریغ است زین جان آراستهS}شاعر دیگری فرموده است: {Sزندگی کردن من مردن تدریجی بود#آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردمS}ما باید هرطور شده تخم امید را در دل جوانان بکاریم و ابدااز مرگ سخن نرانیم.
از او دفتر شعری با نام مرگ امید در آذرماه1367 به همت دوستش جناب جلیل قریشی زاده(وفا)چاپ ومنتشر شد و در ابتدای کتاب شعر ناتمامی با خط شاعر چاپو زیر آن این عبارت نوشته شده:«آخرین شب آخرین لحظه26 یا 27 آذر 1352»حال این سؤال پیش میآید که چگونهاسد الله عاطفی که 38 سال پیش مرده به آقای موسوی زنگزده است؟ 2-در بند 7 ارتباط رحمت موسوی و شاعران بزرگمیخوانیم:«شاید اغراق نباشد اگر بگویم خداوند به رحمتموسوی این شانس را داده بود که در عین جوانی با اغلبسخنوران نامدار معاصر هم چون استاد امیری فیروزکوهی،استادشهریار،استاد احمد گلچین معانی،استاد محمد علی ناصح، استاد فرخ خراسانی،استاد رهی معیری،زنده یادها:نیما یوشیج،ابو الحسن ورزی،عبد الله الفت،عباس فرات،احمد شاملو،امیدخراسانی،گلچین گیلانی،استاد ادیب برومند،استاد سیمینبهبهانی دیدار کند."