خلاصه ماشینی:
"الف-هردو طرف تشبیه حسی هستند بیشتر تشبیهات موجود در این بخش از این نوع هستند: {Sچو گوری بودم اندر آن مرغزاران#ندیده دام و داس دامداران(259)S}مشبه حسی:من(م)مشبه به حسی6گور(گورخر) ب-مشبه عقلی،مشبه به حسی {Sچو این نامه بخوانی زان به یاد آر#که بختت خفته بود و عشق من،مار(278)S}مشبه عقلی6عشق مشبه به حسی:مار {Sترا سوگند چون باد بزانست#ترا پیوند چون آب روانست(259)S}مشبه عقلی:سوگند تو مشبه به حسی:باد بزان(وزان) پ-مشبه عقلی،مشبه به عقلی {Sوصال من ترا خوش بود چون می#فراقم چون خماری بود در پی(278)S}مشبه عقلی:وصال من مشبه به عقلی:خماری(مخمور و خمار بودن) تشبیه به اعتبار مفرد،مقید و مرکب بودن مشبه به یکی دیگر از موارد تقسیمبندی تشبیه،تشبیه به اعتبارمفرد،مقید و مرکب بودن مشبه به آن است.
«استعاره مکنیه تخییلیه،فرمول آن:مشبه+ملائمات(صفات)مشبه به در این نوع استعاره مشبه را ذکر میکنند نه مشبه به را7وآن را در دل و ضمیر خود به جانداری تشبیه میسازند و سپسبرای آنکه این تخیل به خواننده منتقل شود یکی از ملائمات یاصفات آن جاندار را ذکرمیکنند»(شمیسا،62:1383) {Sچو دست عشق آتش بر دلم ریخت#نشاط از من به صد فرسنگ بگریخت(247)S}دست عشق:استعاره مکنیه تخییلیه است که در آنتشخیص نیز دیده میشود؛یعنی«عشق»در ذهن و ضمیرشاعر به موجودی زنده متصور شده است که دارای«دست»میباشد.
جدول بسامد عناصر علم بیان در نامههای عاشقانهویس و رامین (به تصویر صفحه مراجعه شود)با توجه به جدول مشاهده میشود که هر چند آرایههایبدیع معنوی در نامههای ویس و رامین اسعد گرگانی پرکاربرداست،اما نسبت به نامههای خسرو و شیرین و لیلی و مجنونضعیفتر است."