چکیده:
شیخ روزبهان بقلی شیرازی یکی از مهم ترین چهره های تصوف در سده ششم هجری است. اهمیت وی نه تنها در عرفان عاشقانه، که در شکل گیری نوعی خاص از نظام واژگانی و اصطلاحی عرفان اسلامی است. یکی از واژگان کلیدی تفکر وی، «التباس» است. اهمیت غایی مفهوم التباس نزد شیخ روزبهان در آن است که او از این مفهوم برای تبیین «چگونگی ارتباط باطن و ظاهر هستی، یا به تعبیری دیگر: قدیم و حادث» استفاده می برد. در همین راستا و به عنوان جنبه ای مکمل، می بینیم که عالم التباس نزد روزبهان، در توضیح رویاها و مکاشفات، همان نقشی را دارد که عالم خیال نزد ابن عربی. عالم التباس برای روزبهان، از سوی دیگر، همان عالم واقعیت، و نیز مجرایی است که خداوند در آن و از طریق تمثل، خود را در تصویر و هیئتی دلخواه به چشم بندگان برگزیده می-کشاند. در جنبه ای دیگر، برای روزبهان، همه هستی محل التباس نور عشق است؛ و به مدد مفهوم التباس بهتر می توان چیستی عشق مجازی را نیز توضیح داد.
Ruzbihan Baqli Shirazi is one of most important characters of Persian Sufism in the 6th century. His role is not only in the loving mysticism‚ but also in forming special type of glossary in the Islamic gnosticism.
One of his important terms is “Eltebās”. He uses the concept to explain the ties of soul and appearance of the universe are or in the other words: increate and creature. In this way and as the complementary aspect، It could be see that the “Eltebās” world according to Ruzbihan has the same role in the explanation of dreams and discussion as imagination world has for Ibn Arabi.
On the other hand، for Roozbihān the “Eltebās” world is the actuality world and it is the passage in which God via disguise shows itself in a favorite image in the eyes of selected prayers.In the other aspect، all the universe is the place of “Eltebās” of shining love; then، regarding the “Eltebās” concept، it is better to explain the nature of artificial love too.
خلاصه ماشینی:
"گذشته از قرآن کریم که به عنوان منبع اصلی معارف عرفانی باید مطمح نظر باشد،بهتأیید آثاری مانند شرح اصطلاحات تصوف،مفهوم التباس در نز صوفیان پیش ازروزبهان نیز کاربردی نداشته است،و ازاینرو،میتوان گفت که این مفهومپردازی-دستکم در«صورتبندی»و«تفصیل»آن-از ابتکارات شیخ روزبهان شیرازی است؛هرچند از جهت درونمایه،سخت متأثر بزرگان عرفان و فلسفۀ پیش از خوداست.
»(عوالم خیال،ص 88) این اعتقاد و تلقی نوعی(که در کلیت خود-صرف نظر از دقایق و ظرایف-منحصربه اندیشۀ سهروردی و ابن عربی نیست و در حقیقت از وجوه مشترک اندیشۀ بسیاری ازصوفیان و عرفاست)اساس و هستۀ تلقیای است که در گوشۀ دیگری از جهانصوفیانه در قرن ششم-یعنی در نزد شیخ روزبهان بقلی-به تصور و پرداخت مفهومالتباس منجر شده است:باید گفت که عالم خیال-آنگونه که در ادبیات ابن عربیمیبینیم-همان عالم التباس نزد شیخ روزبهان است: «در قدم ذات،تشابه حدث نیست...
در نفحات الانس جامی،درشرح حال ابو البرکات تقی الدین علی دوستی سمنانی،از یاران شیخ علاء الدوله سمنانیآمده است:«روزی شیخ میفرمود که"مادام که سالک در وقت تجلی،صورتی ادراکمیکند،آن تجلی صوری باشد و حق تعالی را از آن صورت منزه باید داشت،اما آن راتجلی حق باید دانست،چنانکه موسی(ع)از درخت شنید که انی انا الله هرکه گویددرخت خدا بود کافر شود و هرکه گوید این سخن خدا نگفت،کافر شود.
»(عبهر العاشقین،ص 21) نتیجهگیری همانگونه که گفته شد،اهمیت نهایی مفهوم التباس برای شیخ روزبهان در آن است کهاو از این مفهوم برای تبیین چگونگی ارتباط باطن و ظاهر هستی،یا به تعبیری دیگر:قدیم و حادث استفاده میبرد."