خلاصه ماشینی:
"میتوان آنرا بدینگونه بیان کرد:اخلاق تا چه اندازه ریشهدار است؟برخی ازنویسندگان استدلال میکنند که اصول اخلاقی رها از ادعاهاییهستند که درباره واقعیت مطرح میشود و بنابراین مفاهیم،باورها،و اعمالی که زندگی را هدایت میکنند باتوجه به اهداف اجتماعی،زبانها و اجتماعات متمایز بسط مییابند.
اما این تأملات دردرون نظم و چارچوبی قرار دارند که به واسطه موجودات،قلمروها،آرمانها،غایات،و اعمالی معین شدهاند و به زندگی و سعادت انسان محدود نمیشوند،بدینترتیب میتوان گفت که دامنهو گسترۀ توجه ادیان وسیعتر از گفتمان اخلاق و برداشتهایهلنیستی دربارۀ سعادت و رفاه انسان است.
چیزی که محققان در این کتابپیگیری میکنند،تبیین فعالیت نظری اخلاق دینی است کهپیوندهای پیچیدهای با شیوههای زندگی دینی و اخلاقی دارد.
البته باید بیدرنگ خاطرنشان کنیم که آنچه در این کتاببیان شده است،صرفا طرح و پیشنهادی برای اخلاق دینی استو بدیهی است که میتوان در این زمینه طرحها و پیشنهادهایدیگری را نیز بیان کرد.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود(که بخش اول کتاب،بدانمیپردازد)این است که ما چگونه باید اخلاق دینی را به عنوانیک رشته و فعالیت نظری تعریف کنیم؟ با پیدایش تفکر جدید در غرب،مباحث گستردهای دربارۀمؤلفههای اصلی یک نظام فکری به وجود آمد.
درواقع این مسائل،ابعاد پیوستۀ اخلاق را شکل میدهند که هدف آنها ارائهتبیین دین از وجود و رفتار انسان در فضای اخلاقی زندگی و هدایتآن است.
حال پرسش این است که ابعاد متعدد و همبستۀ پژوهشیکه نشاندهندۀ گزینه تازهای برای اخلاق دینی است و میتواندخوانش ما را از این کتاب،جهت ببخشد،چیست؟ )بعد توصیفی انسانها در مکانها و زمانهای خاص و مجموعهای ازروابط زندگی میکنند."