چکیده:
با وجود پیشینه طولانی اصل جبران خسارت در حقوق بین الملل عرفی، تنها در چند دهه اخیر این اصل در خصوص خسارات زیست محیطی توجه جامعه جهانی و به تبع آن حقوق بین الملل را به خود معطوف داشته است. به دنبال آن، این سوال اساسی قابل طرح شد که جبران خسارات زیست محیطی تابع چه اصول و قواعدی است؟ آیا می توان نظر به گستردگی و ماهیت منحصر به فرد چنین خساراتی، آنها را تابع قواعد عام جبران خسارت در حقوق بین الملل دانست؟ هر چند در پاسخ به این سوال و در شرایط کنونی، رویه قضایی بین المللی و نیز رویه دولتها حکایت از اعمال قواعد عام جبران خسارت در این حوزه دارد؛ با این حال، اعمال چنین قواعد کلی بنا به دلایلی، چندان کارآمد و متناسب به نظر نمی رسد. از این رو توسعه و تدوین نظام جبران خسارات خاص زیست محیطی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
Despite a long history of "compensation principle" in customary inter national law، this principle regarding environmental damages has attracted، only in recent decades، the attention of the international community، as well as international law experts. Accordingly، this basic question was raised that، what principles and rules govern on the compensation of environmental damages? Can we contain such damages under the general rules of compensation in international law، because of the extent and unique concept of such damages? In response to this question ، although state practice and international judicial practice ،in present conditions ،indicate applying such general rules of compensation in this issue ،based on some reasons، applying such general rules، does not seem suitable and practical. therefore، codification and development of a specific environmental com¬pensation system is not avoidable.
خلاصه ماشینی:
"چنانکه در قضایایی همچون پالماس در سال 1928 میلادی، تریل اسملتر در سال 1941،اصل مسؤولیت در خصوص خسارات ناشی از اعمال منع نشده در حقوق بینالملل مورد توجه قرار گرفت و در عین حال این واقعیت نیز در نظر گرفته شد که براساس حقوق بینالملل عرفی،صرف انجام فعالیت منشأ خسارت در قلمرو سرزمینی یک دولت نمیتواند مسئولیت بینالمللی دولت به جبران خسارات وارده را به دنبال داشته باشد.
براساس معیار قایبل پیشبینی بودن قاضی یا داور باید تحقیق کند آیا عامل خسارت به طور عقلایی توانسته است،قبل از ارتکاب عمل منشأ خسارت اولیه به تمام آثار و نتایج احتمالی عمل خودآگاهی داشته باشد یا خیر؟و اگر آگاهی داشت باز هم آن عمل را مرتکب میشد؟ &%02161GOHG021G% در خصوص قابلیت اعمال چنین شیوههایی با ویژگیهای تشریح شده،باید گفت اگرچه شیوههای سنتی جبران خسارت در حقوق بینالملل عرفی برای خسارات وارده به شخص و یا اموال طراحی شدهاند و از اینرو به نظر میرسد کارایی لازم را در حوزه حقوق بینالملل محیط زیست نداشته باشند،با وجود این در این گرایش از حقوق بینالملل نیز همانند حقوق بینالملل عرفی،هدف اولیه جبران خسارات،اعاده به وضع سابق و در واقع احیای محیط زیست در معرض خسارت است.
از سوی دیگر،اجتناب دولتهای قربانی صدمات زیستمحیطی از طرح دعاوی جبران خسارات زیستمحیطی در اغلب موارد و یا طرح چنین دعاوی صرفا به صورت مطالبهی غرامت برای پوشش دادن هزینههای مالی متنوع مصروف پس از ورود اینگونه صدمات،مانع دیگر پیشروی شیوه جبران خسارت اعاده به وضع سابق در حوزه حقوق بینالملل محیط زیست است."