چکیده:
علم اقتصاد در بستر فلسفة اخلاق متولد شد و رشد نمود و به صورت یکی از شاخصههای اخلاق مطرح گردید.م اسلام به عنوان یک دین جامع از ابتدای ظهورش تمامی فعالیتهای اقتصادی را با ارزشهای اخلاقی توأم نموده است. دنیا یعنی وابسته بودن انسان به امکانات دنیوی را نکوهش فرموده اما انجام کار اقتصادی را عبادت و وظیفة فرد مسلمان شمرده است. توزیع نامناسب را معلول سرکشی و ناسپاسی انسانها دانسته و برای رفع آن تعالیم زیادی وضع فرموده است. برخی از این آموزهها عبارت است از: تحریم کنز، نکوهش تکاثر، نکوهش غش و احتکار، توصیه به مواسات و احسان.در حوزة مصرف نیز ضوابط اخلاقی مانند: تحریم اسراف و تبذیر و اتراف، نکوهش نیازهای کاذب، توصیه به تقدیر معیشت و اعتدال و قناعت و انفاق از جمله مصادیق اخلاق اقتصاد در اسلام است.
Economics, having arisen and developed originally in the ground of ethics, was put forth as a branch of philosophy. Islam as a complete divine religion, however, from its beginning has considered all economical activities to be in full harmony with ethical norms. It, therefore, has opposed one’s dependence on earthly world and at the same time, has considered economical activities as a Muslim’s duty and worship. In this way, arguing against unfair distribution of wealth, Islam has known it as an effect of one’s rebellion and ingratitude and has given many teachings to oppose it. Among the teachings, the followings can be referred to: declaring treasures to be unlawful, chiding the mutual rivalry for piling up the good things of this world, chiding any trick in interactions and any case of hoarding and insisting on equality and charity. Furthermore Islam has also laid down some effective teachings in the area of consumption. Among them can be counted: forbidding wastefulness, profligacy and sinful luxury, chiding redundant needs, insisting on subsistence’s Divinely being destined, moderation, contentment and spending in charity what is in excess of income.
خلاصه ماشینی:
ملاحظاتی در مورد استدلالهای یاد شده میپذیریم که پیدایش رفتارهای اقتصادی تصادفی و اتفاقی نیست؛ بلکه نظام علی و معلولی بر آنها حاکم است؛ بهگونهایکه میتوان در سایه رابطه علیت این رفتارها را تفسیر کرد؛ ولی یکی از اجزای علت تامه این رفتارها اراده و اختیار انسان است و انسانها تحتتأثیر ارزشهایی تصمیم میگیرند که برای آنها مطرح است.
روش صحیح این استکه چون همه این مباحث در مورد انسان است ابتدا باید انسان را درست بشناسیم و تفسیر کنیم تا بتوانیم تفسیر درستی از سعادت او ارائه دهیم؛ آنگاه بیان امور اخلاقی معنا خواهد داشت.
2 در این دیدگاه ارضای تمایلات مادی رسمیت دارد؛ اما لذتهای بسیار برتری برای انسان مطرح گردیده که با لذتهای یکی از ویژگیهای تعالیم اسلامی مطابقت با فطرت آدمی است؛ ازاینرو بسیاری از اخلاقیات را خود انسان میفهمد؛ اما بهدلیل وجود انواع سفسطهها و تعلقات مادی و دیگر عوامل در مورد آنها دچار تردید میشود.
بد فهمی این آموزهها پیامدهای زیانباری برای جوامع اسلامی داشته و یکی از عوامل عقبماندگی دنیای اسلام از پیشرفتهای علمی و اقتصادی است.
( نهجالبلاغه: خطبه 230) اما اگر انسان از امکانات دنیوی برای سعادت ابدی خود استفاده کند، نهتنها مذموم نیست؛ بلکه حضرت امیر× بسیار آن را ستوده است.
افزایش توان تولیدی موجب رفاه جامعه اسلامی میشود که این مطلوب خداوند است؛ 6 اما توجه به این مطلب لازم استکه همانگونه که فقر پیامدهای منفی و مخربی دارد رفاه نیز آفات زیادی دارد.