چکیده:
یکی از وظایف اصلی مدیر در سازمان تصمیم گیری است. هر مدیر همواره در شرایطی قرار می گیرد که در آن شرایط ناگزیر از اتخاذ تصمیم می باشد. تصمیم گیری محور اصلی مدیریت است و سایر ارکان فرآیند مدیریت متکی به آن هستند. برخی از بزرگان مدیریتی مانند سایمون، تصمیم گیری را مترادف با مدیریت دانسته اند. یکی از جاهائی که تصمیم گیری در آن نقشی تعیین کننده و کلیدی دارد عرصه جنگ است. با بررسی روند دفاعی کشورمان در سال اول جنگ تحمیلی شاهد ایجاد نوعی بن بست و رکود در جبهه ها جهت آزادسازی مناطق اشغالی هستیم که در این دوره حتی پیشنهادهائی مبنی بر آتش بس و واگذار کردن قسمتی از اراضی اشغال شده به دشمن در برابر گرفتن زمان مطرح می شود. پس از آن با انجام تغییرات تدریجی در روند اخذ تصمیمات و شکل گیری نرم افزار دفاعی مبتنی بر اندیشه انقلابی، روند به بن بست رسیده جنگ دچار تغییر و تحول می شود. در گام های بعدی و در پی فراهم شدن شرایط برای حضور و ظهور هر چه بیشتر این تفکر و انجام تغییرات گسترده در روند تصمیم گیریها، از ابتدای سال دوم جنگ تحمیلی شاهد آزادسازی مناطق اشغالی در مدت نسبتا کوتاهی هستیم و با طراحی چهار عملیات بزرگ در سال دوم جنگ بیشتر مناطق اشغال شده آزاد می گردند. در مقاله پیش رو از طریق مصاحبه با فرماندهان ارشد دوران دفاع مقدس و با استفاده از روش داده بنیاد به تبیین مدل تصمیم گیری فرماندهان می پردازیم که در این مدل به 42 مفهوم اصلی می رسیم و این مفاهیم در قالب یازده مقوله انتزاعی تر دسته بندی می شوند که برخی از مهمترین مقوله های این مدل عبارتند از: ویژگیهای شخصی و مبانی اندیشه ای تصمیم گیرندگان، طراحی اولیه و کلان نگری در تصمیمات، فضا و شیوه اجرای تصمیمات، آماده سازی شرایط و ویژگیهای نیروهای تحت امر.