چکیده:
سیاست و عملکرد ابوعبدالله شیعی در دوره دعوت و دوره یک ساله استقرار او در قیروان با سیاست و عملکرد عبیدالله مهدی، نخستین امام و خلیفه فاطمی، در قبال اهل سنت متفاوت بود؛ ابوعبدالله در قبال آنان سیاستی توام با مدارا داشت، اما عبیدالله سیاست سختگیرانه و متعصبانه ای پیش گرفت. اعمال دو سیاست مختلف- صرف نظر از خصوصیات فردی عاملان آن- معلول شرایط و مقتضیات سیاسی و اجتماعی این دوره ها بود. سیاست ابوعبدالله متناسب با دوره دعوت، مبتنی بر جذب مخالفان، خاصه مخالفان مذهبی بود تا زمینه شکل گیری دولت جدید فراهم گردد؛ اما سیاست عبیدالله در جهت تثبیت حکومت جدید با تاکید بر هویت مذهب اسماعیلی آن بود.
خلاصه ماشینی:
"پس برخاست 3 به سوی مردی گنگی معتدل القامه برص دار و اوست بقیه عدد و باقی می ماند بعد از ایشان تا ابد و گفت ای سید ما که حکیمی، دوا کن مرا پس از برای توست اجر عظیم میرسی به ملک عقیمی پس گفتم: ناچار است تو از دخول به حمام و بریز بر خود خل و این از جزء باقیست که در اوست انشاء الله سبب عافیت پس عود میکند روی تو باب سفیدی که کل او سیاه است پس عود می کند برص زردی و از زردی به کبودی و بعد از کبودی به سبزی و بعد از سبزی به سرخی پس بینداز بر خود آن چیزی که ذخیره کرده از شکر پس رجوع می کنی به نیکوتر خلقی در نظر؛ پس بیرون میآوری تو شمس حکمت را و خواهش می کند تو را هر سعادتمندی پس تسقیه کن شرب ثانیه را و او متمم اقسام باقیه است پس عود می کند لون فرفیری به قدرت الله تعالی و این بر چند ساعت ظاهر میشود از برای این علامات 4 پس گفتند: جماعت به تحقیق که خبر دادی ما را و کشف کردی تو عناصر حکمت عجیبه را."