خلاصه ماشینی:
"در آخرین اثر منتشرۀ خود در مورد مطالعات اسلامی مبلغین مذهبی روس در اواسطقرن نوزدهم1چندین نکته را مطرح نمودم؛از جمله اینکه،در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرنحاضر،ملیگرایی اسلامی ماهیتی مساواتگرا داشته و به همین لحاظ به صورت نیروی مخالفعمدهای در برابر کلیسای ارتدوکس روسیه(که در صدد گسترش مسیحیت بود)ظهور کرد.
صرفنظر از علاقۀ ایننویسندگان،اینان نتوانستند از دام عقاید سطحی که گرفتار آن شده بودند رهایی یابند و این عقایدمتأسفانه مفاهیم و نقاط عطف آثار اینان در مورد اسلام را تحت شعاع قرار داده بود(همانند تقلیداز قرآن توسط«الکساندر پوشکین»1؛آثار شعرا،نویسندگان و شرق شناسان کم استعدادتر دیگرجای خود را دارد!) مطالعات اسلامی روسها در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20(و همچنین مطالعاتاسلامی در غرب)در زمینههای زیر با شکست مواجه شد: -احیای کاربرد سنتی کلام و عبارات و جلوگیری از اینکه مفهوم منطقی اینان تحت تأثیرسمبولهای اسلامی قرار گیرد؛ -کاربرد صحیح سمبولها؛ -تخصیص ابعاد جدید به نمادهای استاندارد حین حفظ تنوع رنگها،مفاهیم ملموس ومجازی اینان.
Snouck گسترش مسیحیت مستلزم ظهور تبلیغات مذهب ارتدوکس روس در قالبهای زیر بود: -ایجاد نظام اطلاعاتی دقیق و منسجم برحسب استانداردهای مطالعات اسلامی وتاریخنگاری غیر مذهبیون؛ -قبول این مهم که اسلام به واسطۀ گرایشهای متنوعش میتواند تأثیری عمیق برسرنوشت روسیه بگذارد؛ -توسعۀ قابلیت تشخیص انگیزههای ارزشی در«مسلمانان»جهت ارزیابی اینان در سطحفردی و جمعی.
زمانی که محافل مذهبی روس امید خود را به مسیحی ساختن«تاتار»ها و«سارت»ها(که از لحاظ نژادی قوم بسیار توانایی هستند و در آینده پیشرفت زیادی خواهند کرد)65ازدست دادند،به سمت قرقیزها(قزاقها)روی آوردند و در مورد آیندۀ این گروه که تحت نفوذتاتارها و سارتها قرار داشتند ابزار نگرانی میکردند."