چکیده:
اگر چه پرسش از قلمرو دین و انتظار بشر از آن متعلق به دوران معاصر است اما ریشه های آن را می توان در آرای متفکران مسلمان متقدم واکاوی نمود. با نگاهی به آرای دو متفکر جریان ساز در جهان اسلام، یعنی ابن سینا و غزالی، رویکردهایی متفاوت در تبیین وجه نیاز آدمی به دین آشکار می گردد. در حالی که ابن سینا در تحلیل فلسفی خود بیشتر بر جنبه های حقوقی و کارکردهای اجتماعی دین تاکید می کند، تمرکز غزالی بر ابعاد معنوی و اخلاقی دین بیشتر است. البته این سخن به معنای نادیده گرفتن وجه معنوی دین از سوی ابن سینا و نیز حذف وجه اجتماعی دین نزد غزالی نیست؛ اما در یک نگاه کلان تر می توان تحلیل ابن سینا از دین را به مدل جمع گرایانه دنیانگر، و تحلیل غزالی از دین را به مدل فرد گرایانه آخرت نگر نزدیک تر دانست.
خلاصه ماشینی:
"1 اگرچه غزالی،به نحو کلی،تعالی دینی را-که به باور وی،حقایقی هستند که عقلو حس توان دریافت آنها را ندارند-عامل سعادت انسان میداند و معتقد است بدوندین نمیتوان به سعادت و نجات دست یافت،اما دیدگاه او دربارۀ قلمرو دین،هنگامیروشنتر میشود که به آرای او دربارۀ علوم زمانهاش توجه کنیم.
اوتعالیم فلسفی را نیز به چهار بخش تقسیم میکند:1)حساب و هندسه که از دیدگاه ویعلومی غیرشرعی و مباح به حساب میآیند؛2)منطق که از استدلال و تعریف بحثمیکند و غزالی آن را جزئی از علم کلام میداند؛3)الهیات که بحث دربارۀ ذات خدا واوصاف اوست که به نظر او،این نیز در کلام وجوددارد؛4)طبیعیات که برخی احکام آندر تعارض با دین است و اساسا جهل است نه علم(غزالی،2009-الف،ج 1،ص 62).
ابن سینا در تمثیل لطیفی میگوید:آیا بودن پیامبر برای انسان از روییدن موبر بالای لب و ابروها و یا گودی کف پاها که وجود یا عدم آنها نقشی در بقای آدمیندارد،ضرورت بیشتری ندارد؟!سخن بوعلی آن است که پیامبر به معاش و معاد آةمیانآگاه است و میداند که چه اموری معاش آنها را تنظیم میکند و چه اموری صلاح معادایشان را به همراه خواهد داشت(ابن سینا،1404،ص 441).
استاد مطهری نیز مانند خواجه نصیر معتقد است؛سخن ابن سینا به اینمعنا خواهد بود که دعوت به معرفت الله و تذکار حق و قیامت و حتی تشریع عبادات،همه به منظور تأمین زندگی عادلانۀ اجتماعی است.
اکنون میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا تحلیل ابن سینا از نبوت،تحلیلیکارکردی و فایده گرایانه است که بر اساس آن،باور به خدا و امور اخروی،تنها درخدمت سامان دنیوی حیات بشر قرار میگیرد؟به نظر میرسد که نگاهی همهجانبه بهآرای ابن سینا،استناد چنین نظریهای را به او ناموجه میکند."