چکیده:
این مقاله به مرور و تحلیل مدل های ارائه شده در ادبیات برای تدوین استراتژی تکنولوژی در سطح بنگاه می پردازد. امروزه تکنولوژی نقشی کلیدی در رقابت پذیری بنگاه ها ایفا می کند، بنابراین می باید مبتنی بر یک نگاه استراتژیک مدیریت شود. اولین و مهمترین گام در مدیریت استراتژیک تکنولوژی، تدوین یک برنامه است که اولویت های سرمایه گذاری بنگاه در حوزه تکنولوژی را برای یک افق بلندمدت مشخص کند. مدل ها و چارچوب های مختلفی در این زمینه ارائه شده اند تا بنگاه ها را در زمینه تدوین استراتژی تکنولوژی یاری نمایند، اما این مدل ها و چارچوب ها دارای ویژگی ها و پیش فرض هایی هستند که امکان استفاده از آن ها را در شرایط مختلف، محدود می کند. عدم توجه به این ویژگی ها و پیش فرض ها ممکن است بنگاه ها را در انتخاب مدل مناسب (متناسب با شرایط خاص بنگاه) دچار اشتباه کند. در این مقاله مدل ها و چارچوب های مختلف بر اساس یک رویکرد فرایندی مورد ارزیابی و مقایسه قرار می گیرند. نتیجه این ارزیابی، ارائه یک دسته بندی از مدل ها است که به بنگاه ها کمک می کند بر اساس اهداف و شرایط خود، مدل مناسب تدوین استراتژی تکنولوژی را انتخاب کنند
Different models have been proposed by scholars and practitioners for the formulation (or formation) of a technology strategy at the level of firm. But، companies may find it difficult to select and exploit the appropriate one which fits their context (internal and external ) contexts. This paper reviews the most familiar models and frameworks for a technology strategy elaboratied by Porter، McKinsey، Little، Ford and Saren، Chiesa، Burgelman et al. and Hax and Majluf; their characteristics، limits and applicability are discussed in order to facilitate this choice. These models are evaluated using a process-based approach and according to De Wit and Meyer’s point of view، on the basis of the process of strategy formulation or formation they propose and their expected outputs. Finally، a taxonomy of reviewed models is presented according to the school of thought they follow (positioning vs. resource-based and rational vs. incremental) as well as their understanding of the technology strategy concept.
خلاصه ماشینی:
"3-1-1 ارزیابی از منظر فرایند پورتر[11]فرایند تدوین استراتژی را متشکل از مراحل زیرمیداند: *شناسایی تکنولوژیها و زیر تکنولوژیهای زنجیرۀ ارزش *شناسایی سایر تکنولوژیهای مرتبط در سایر صنایع *تعریف مسیرهای احتمالی تغییرات تکنولوژیک *شناسایی تکنولوژیهای حیاتی برای رقابتپذیری وسازگار با ساختار صنعت *ارزیابی قابلیتهای بنگاه و توان سرمایهگذاری مورد نیازبرای توسعۀ تکنولوژی *تدوین استراتژی تکنولوژی برای تقویت جایگاه رقابتیبنگاه همانطور که مشاهده میشود پس از شناسایی تکنولوژیها دربنگاه و تکنولوژیهای مرتبط در سایر صنایع و نیز شناساییمسیرهای احتمالی تغییرات تکنولوژیک،گام بعدی بهشناسایی تکنولوژیهای حیاتی برای رقابتپذیری و سازگار باساختار صنعت اختصاص دارد.
(1)- xaH (2)- fuljaM (3)- (sUTS)stinU ygolonhceT cigetartS (به تصویر صفحه مراجعه شود)در این مدل استراتژی تکنولوژی یک"برنامه"برای توسعۀتکنولوژی ارائه میکند که در آن اولویتهای تصمیمگیری وروش مناسب دستیابی به تکنولوژی تعیین میشود.
ولی با توجه به پارامترهای تصمیمگیری و ماتریس فوق کهبرای انتخاب استراتژی طراحی شده است،میتوان نتیجهگرفت که: *این مدل یک رویکرد عقلایی به تدوین استراتژیتکنولوژی دارد؛ *از تفکر موقعیتیابی برای تدوین استراتژیتکنولوژی بهره میبرد؛ *تحلیل بهرهوری(نگاه به درون سازمان)و نتایج(نگاه به بیرون سازمان)نشان میدهد که جایگاه اینمدل بر روی طیف موقعیتیابی منبع محور مشابهمدل هکس و مجلوف است.
3-6-1 ارزیابی از منظر فرایند براساس مدل کیهزا برای انتخاب یک استراتژی تکنولوژیمناسب باید تکنولوژیهای مختلف(فعلی و آتی)را شناساییکرد،کاربردهای آنها را مشخص نمود و موقعیت آنها را درماتریس تکنولوژی کاربرد تعیین کرد(شکل 5).
از منظر فرایند مدلهای تدوین استراتژی تکنولوژی را میتواناز دو بعد ارزیابی کرد:عقلایی یا تکوینی بودن و مبتنی بررویکرد موقعیتیابی یا رویکرد منبع محور.
دستهبندی ارائه شده از مدلهای تدوین استراتژی تکنولوژیبه مدیران و کارشناسان بنگاههای اقتصادی کمک میکند کهشناخت بیشتری نسبت به مدلها و پیشفرضها،قابلیتکاربرد و محدودیتهای آنها پیدا کرده است و مدلمناسبتری را برای شرایط خاص بنگاه خود انتخاب کنند."