چکیده:
امروزه مشارکت زنان در فعالیت های مختلف اجتماعی بخشی از حقوق اجتماعی آنان تلقی می شود، اما موانع فرهنگی و اجتماعی بسیاری در این زمینه وجود دارد. مشارکت زنان در ورزش به دلیل تاثیرات آن بر سلامت جامعه دارای اهمیت بسیاری است. در اینجا برای مطالعه مشارکت زنان در ورزش از مدلی که ترکیبی از نظریه های فیش باین و آیزن، نظریه یادگیری اجتماعی، سرمایه فرهنگی و نیز نظریه های بم، چافتز و چو استفاده شده است. روش تحقیق پیمایشی و تکنیک جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه بوده و از آزمون تی گروه های مستقل و رگرسیون لجستیک استفاده شده است. حجم نمونه 200 نفر از زنان غیر ورزشکار به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از جامعه آماری 106404 نفری زنان 40- 20 ساله شهر همدان و یک گروه 50 نفری از زنان ورزشکار بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. نتایج نشان گر پایگاه اقتصادی اجتماعی بالاتر، میزان سرمایه فرهنگی، تمایل فردی و حمایت اجتماعی بیشتر از زنان ورزشکار نسبت به زنان غیر ورزشکار است. نگرش خانواده زنان ورزشکار،مثبت تر و میزان پذیرش باورهای قالبی به طور معنی داری کمتر از زنان غیر ورزشکار است. اما از نظر سودمندی ادراک شده تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود ندارد. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که متغیر های سرمایه فرهنگی و تمایل فردی دو متغیر تاثیر گذار بر احتمال مشارکت ورزشی است.
خلاصه ماشینی:
"ورزش مانند سایر پدیدهها در جامعه تحتتأثیرعوامل اجتماعی و فرهنگی قرار دارد و برخی محققان ورزش را یک امر فرهنگی و زبان مشترکی برایبرقراری ارتباطات جهانی میدانند(لیکر3،2002:11)فرصتهای زنان در حوزه ورزش قابلمقایسه بامردان نیست،به همین دلیل یکی از اساسیترین موضوعات مطرح در جامعهشناسی ورزش شناخت عللمشارکت پائین بانوان در فعالیتهای ورزشی و عوامل تأثیرگذار بر آن است:به دلایل فراوانی که اغلبآنها فرهنگی-اجتماعی هستند،زن در طول تاریخ فرصت کافی پیدا نکرده است تا شایستگی خود رابرای مشارکت فعال در ورزش به اثبات رساند،زیرا مرزهایی در برابر زن نهاده شده که این مرزها رانقشهای اجتماعی او،به عنوان موجود مؤنث ترسیم کرده است(انور الخولی،1381:102).
جدول(2):لیست رشتههای برگزیده ورزشی(به تصویر صفحه مراجعه شود) یافتههای تحقیق بر اساس یافتههای این بررسی در مورد تأثیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی در دو گروه زنان ورزشکار وغیرورزشکار،میانگین نمرات پایگاه خانواده در گروه زنان ورزشکار 9/56 و در گروه زنان غیرورزشکار7/07 به دست آمده است.
مقدار t نیز این اختلاف را معنیدار نشان میدهد(0/05(به تصویر صفحه مراجعه شود) P و 2/36--(به تصویر صفحه مراجعه شود))بنابراین فرضیه صفررد شده و فرضیه تحقیق تأیید میشود،به عبارت دیگر میزان باورهای قالبی زنان ورزشکار بهطورمعنیداری کمتر از میزان باورهای قالبی زنان غیرورزشکار است.
بر اساس تحقیقات بینالمللی حمایت اجتماعی در امر مشارکت زنان در فعالیتهای ورزشی مؤثراست،یافتههای این بررسی حاکی از تفاوت میانگین نمرات حمایت اجتماعی در گروه زنان ورزشکار17/27 و در گروه زنان غیرورزشکار 14/77 و این اختلاف(0/05(به تصویر صفحه مراجعه شود) P و 2/998-(به تصویر صفحه مراجعه شود))معنیدار است."