چکیده:
دستاورد سیاسی انقلاب اسلامی،پایان سلطهء آمریکا بر ایران و دستیابی ایران به استقلال سیاسی بود.بازخوانی این تجربه از منظر تحقق اهداف انقلاب اسلامی در سطح جهان اسلام و نظام بینالملل،هدف اصلی این مقاله است.به نظر میرسد این تجربه،نه تنها،مهمترین راهکار مبارزه با سلطهء آمریکا در جهان امروز است،بلکه یگانه مسیری است که استقامت بر آن،جمهوری اسلامی را از سلطهء مجدد آمریکا مصون نگه میدارد؛سلطهای که در طی سی سال گذشته،همواره دولت آمریکا، سودای آن را در سر داشته است.در این مقاله نگارنده سعی کرده است ضمن تحلیل چگونگی سلطهگرایی،راهبرد سلطهستیزی را ارائه کند.
The political achievement of the Islamic Revolution was putting an end to the domination of the United States and thereby achieving political independence. The main purpose of this paper is to reread this experience from the perspective of the realization of the objectives of the Islamic Revolution in the Islamic world and international system. This experience seems to be not only the best strategy to resist against the United States’domination in world today but also the only way which can keep Islamic Republic of Iran away from the domination of the United States once more. Along with an analysis of domination, the paper also proposes strategies for resisting against domination.
خلاصه ماشینی:
با توجه به آنچه گفته شد،پرسش اصلی مقاله حاضر این است که تجربهء انقلاب اسلامی در مبارزه با سلطهطلبان،بهویژه دولت سلطه طلب آمریکا،چیست؟و چگونه میتوان از این تجربه در جهت تداوم مبارزه با بقایای سلطهء آمریکا بر جهان اسلام و نظام بینالملل استفاده کرد؟فرضیهء مقاله این است که تجربهء انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی قدس سره،مبتنی بر استراتژی مبارزه فرهنگی،جنگ نرم و راهبرد زندگی جهادی است.
(مهدوی،ارزیابی سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی دوم) اقداماتی که دولت آمریکا بر ضد جمهوری اسلامی ایران انجام داد از جمله کودتای نوژه، حمایت از شورشهای داخلی در مناطق مختلف ایران در پوشش مذهب و قومیت،حمایت از گروههای تروریستی علیه ایران،حمایت از جنگ تحمیلی عراق ضد ایران،انواع کمکهای نظامی،اطلاعاتی و مالی به دولت تجاوزگر و موضعگیریهای خصمانه در چند سال اخیر،همه نشاندهنده این واقعیت است که آمریکا خواهان احیای فضای قبل از انقلاب در ایران است؛در حالی که نه دولت و نه مردم ایران،دیگر دخالت آمریکا را درمورد ایران نخواهند پذیرفت.
ملت ایران این متغیرها را بعد از انقلاب اسلامی تغییر داد و اعلام کرد که امنیت ملی و سیاست خارجی ما متغیر وابسته رفتار خود ماست،نه متغیر وابسته سیاست آمریکا و نه متغیر وابسته ساختار نظام بینالملل.
دلیل این امر چیزی نیست مگر اهتمام جمهوری اسلامی به مبارزه با نظام سلطه،(لکزایی،ایران و آمریکا)نزاع وجودی؛محمدی،آینده نظام بینالملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران) مسئله بسیار مهم در سیاست خارجی کنونی ما این است که باید این متغیرها را تعریف کنیم؛یعنی ما در شرایط انقلابی،وضعیت را با دو متغیر ارزیابی میکردیم و میخواستیم در نظام بینالملل تأثیرگذار باشیم،ولی آنها در طی این سالها به ما امرونهی میکردند؛ اما اکنون شایسته است که برنامهء خود را براساس سه متغیر تنظیم کنیم.