چکیده:
هدف از تدوین این مقاله،بررسی معانی گوناگون واژهی مرگ در مثنوی معنوی است و در آن،ضمن تعریف لغوی مرگ، به معانی دیگری که مولانا از آن اراده کرده پرداخته شده است.روش اجرای این پژوهش،کتابخانهای و منبع اصلی شرح جامع مثنوی معنهوی است.دلایل انتخاب این شرح عبارتنداند از:استفادهی مؤلف از تمام شروح موجود،مقایسه و انتخاب نزدیکترین معنا برای هر بیت،توضیح مختصر و مفید معنی تمام ابیات،بدون درگیر شدن با مسائل و مشکلات فلسفی و کلامی،و دقت در نوشتن علائم سجاوندی که به درست خواندن ابیات کمک میکند.
خلاصه ماشینی:
"فقر و نیاز مولانا در داستان طوطی و بازرگان،فقر و نیاز را معنای اصلی مرور و تأمل بر کاربردهای واژههای مرگ و مترادفهای آن در مثنوی این نکته را روشن میکند که مولانا نسب به مرگ بینشی چند جانبه دارد مردن طوطی میداند و معتقد است که التزام فقر و نیاز و مردن- ترک خودبینی-لازمهی رسیدن به حیات واقعی است و حتی سبب میشود که فرد مانند عیسی فرخنده و نیکو عاقبت شود: معنی مردن ز طوطی،بد نیاز در نیاز و فقر،خود را مرده ساز تا دم عیسی تو را زنده کند همچو خویشت خوب و فرخنده کند (0191/1-9091) مولانا،علاوه بر معانی گوناگونی که برای مرگ آورده است،با این واژه ترکیباتی نیز آفریده که در اینجا چند نمونه از آنها را بررسی میکنیم:وی کسانی را که به مرگ اختیاری نمردهاند، فنا پوسیده مینامد و آنان را به لبیک به ندای معنوی اولیای الهی فرامیخواند تا به این وسیله از نابودی رهایی یابند: ای فنا پوسیدگان زیر پوست بازگردید از عدم،ز آواز دوست (5391/1 مردگان از هواهای نفسانی را نیز زندهی واقعی میشمارد و مرگ را برایشان شرابی لذتبخش میداند،که هر لحظه در پی مست شدن با آن هستند و این زندگان مرده را مرگآشام مینامد: مرگ آشامان ز عشقش مردهاند دل ز جان و آب جان برکندهاند (0224/5) مولانا با نکوهش طالبان دنیا،که فقط برای کسب مقام و ثروت به دوندگی میافتند،غلبهی غفلت را بر آنان سبب این دوندگی میداند."