خلاصه ماشینی:
و ثانیا بواسطه وقوع لفظ(که)باصطلاح ادبی تاویل بمصدر شده و مفهوم تصور پیدا کرده است و مفهوم(که انسان درخت آلبالو نیست)مفهومی است تصوری نه تصدیقی با اینکه مدعی هستند که صورت ادراکی سالبه محصله مفروضه در هر دو حال بعینه بدون هیچگونه تفاوت محفوظ است در عین حال ما امکان آزمایش صدق و کذب سالبه محصله را انکار نمیکنیم و آزمایش بیکی از طرق که قبلا ذکر کردیم مکن است و آنچه در آزمایش لازم است اینست که مصداق قضیه مورد آزمایش پیش از آزمایش و در حین آزمایش محفوظ و ثابت باشد و این حقیقت همان است که معظم له در عبارت بعدیشان (سالبه المحمول گفتهاند بخاطر اینکه ذاتا قضیه سالبه محصله است)اعتراف کردهاند اگرچه در ظاهر توجیه زیر بارش نمیروند.
اگر ماهیت در حد ذات خود چیز بود میبایست(چیز)را در حد اخذ کنیم علاوه بر اینکه چیز فارسی شئ است و شئ از وجود متنزع میباشد اگر ماهیت در حد ذات چیز بود در حد ذات موجود بود نه اینکه موجود نبود گذشته از این قضیه ماهیت چیزی است که در ذات خود نه موجود است نه معدوم موجبه معدوله است نه سالبه محصله و من جمله در جای دیگر میفرماید:(بعلاوه اگر امکان همانگونه که معظم له تصور کرده است ایجاب عدولی باشد نه سالبه المحمول ما میتوانیم بر طبق قاعده مزبور(که ماهیت در مرتبه خود چیزی جز ماهیت نیست)همان امکان را که وصف عدولی است از ماهیت سلب نموده و بگوئیم ماهیت در ذات خود هیچ چیز نیست و حتی امکان را نیز فاقد است و بدینوسیله امکان را از جمیع ماهیات ممکنه سلب کنیم و این سخن بمعنی آن خواهد بود که بگوئیم:ماهیات ممکنه ممکن نیستند و این نتیجهای جز تناقضگوئی در بر ندارد.