خلاصه ماشینی:
"شاید این واقعیت عجیب باشد که در بیشتر گزارشات از جرجانی تنها با عنوان یک دستور نویس تمجید شده است و گاه برخی القاب کلی و مبهم،مانند«ادیب»و«امام مفتا»5را به او نسبت دادهاند.
با توجه به این واقعیت که هیچکدام از شرح حالنویسان اولیهء او از دو کتاب اصلیاش،اسرارالبلاغه و دلائلالاعجاز یاد نکردهاند،به نظر میرسد شهرت جرجانی به عنوان یک نظریهپرداز در علم بیان و شعر محدود به کسانی بوده است که در سنت بلاغی قرار داشتند.
61این سخن یاقوت به دلایلی بعید است که صحیح باشد؛71یکی از این دلایل این است که خود یاقوت در شرححال محمد بن حسن فارسی با قاطعیت تمام اظهار میکند که«عبد القاهر تحت نظر او تحصیل میکرد و غیر از او هیچ استاد دیگری نداشت.
44 پینوشتها: (1)-به استثنای فردشاخصی چون القفطی،که علیرغم تحسینش از دانش استادانهء جرجانی،از آثارش به خاطر کوتاه و مختصر بودن انتقاد کرده است؛انتقادی که نشان میدهد شاید القفطی تنها با آثار مقدماتی جرجانی در مورد دستور آشنا بوده است.
مطلوب نیز به همین ترتیب اشتباه کرده و اظهار میکند الجمل چندین بار چاپ شده است و نسخههای دستنویس زیادی از آن وجود دارد.
خفاجی(منبع یاد شده،ص 8)و مطلوب(منبع یاد شده،ص 54)نقل میکنند که این کتاب تنها شعری است در مورد عروض که در حواشی الاقناع فی العروض نوشتهء الصاحب ابن عباد و به کوشش م.
علی حیدر،ویراستار الجمل(دمشق،2791)،با اشتباه بیشتر،در مورد المعتضد،میگوید که السبکی از المعتضد و نسخهء کوچکتری از آن یاد کرده و آنها را شرحهایی بر کتاب از دست رفتهء الواسطی توصیف میکند."