خلاصه ماشینی:
"بههرحال در جامعهای که در زیر درخواست شدید مردم،و با نگرانی از چشمانداز انفجار اجتماعی و بالاخره با تجزیه فکری و شاید عمل درون حاکمیت،جریان اصلاحات، دموکراسی و توسعه سیاسی،هرچند با رهبری رسمی و با آغازی که نشانگر کمدامنگی آن است،شکل میگیرد،وظیفه آزادیخواهان و مبارزان رهایی مردمی و توسعه همگانی چیست؟آیا باید مدام وحشت تدبیر تازه جهان امپریالیستی را بر بالای سر فعالان نگه داشت یا آن را از ترس آنکه شور مردم فرو بخوابد پنهان کرد؟آیا باید از زخم زبان کسانی که هر نوع تلاش و همسویی مستقلانه برای دموکراسی پردامنه را با جریان رسمی و نارسمی اصلاحات به نیشخند میگیرند و بدینسان بیعملی و لافزنی خود را توجیه میکنند و حاشیهنشینی میگزینند(بگذریم از وابستگان سیاسی جریانهیا ارتجاعی، استبدادی،خریداری شده و ارباب سرکوب سنتی از سوی جهان مرکزی)دست از فعالیت شست و فرصت تحرک عظیم اجتماعی را از دست داد یا باید از هول این فرصت در دیگهای بارگذاشته و صاحب دام افتاده یا از فریب دانه به دام مرتجعان و سرکوبگران گرفتار آمد؟ واقعیت این است که وقتی جریان اصلاحات شکل میگیرد بسته به اینکه میزان مشارکت و خودانگیختگی مردمی آن چقدر است،تأثیر مهندسی اجتماعی نوین برونساز در آن به چه میزان است،رهبران رسمی اصلاحات،چه توانای و چه باورمندی واقعی و چه میزان اراده برای پرهیز از نیرنگ سیاسی دارند و بالاخره نقش اصلاحطلبان پیگیر و ریشهای که تحول همه جانبه و دموکراسی پردامنه را در سر میپرورند به چه اندازه و چه کیفیت است."