چکیده:
این مقاله در ابتداء به مفهوم شناسی زبان قرآن و تاریخچه آن نیز معنای نماد و سمبل و رمز می پردازد. سپس سه رویکرد اساسی در نمادانگاری در مورد قرآن را بیان و بررسی می کند. نخست رویکرد نمادانگاری به معنای عام که کل قرآن را اشارات رمز آلود می داند معرفی کرده و مورد نقد قرار می دهد سپس نماد انگاری به معنای خاص در مورد صفات خدا را از قول پل تیلیش بیان کرده و مورد نقد قرار می دهد و در پایان نمادانگاری به معنای اخص را از قول شهید مطهری مطرح کرده که همان اشارات اخلاق و عرفانی در برخی گزاره های قرآنی همراه با حفظ خصوصیت معرفت بخشی آنهاست و در پایان به تفاوت نماد و تمثیل اشاره می شود.
خلاصه ماشینی:
"نخست رویکرد نمادانگاری به معنای عام که کل قرآن را اشارات رمزآلود میداند معرفی و نقد کرده، سپس نمادانگاری به معنای خاص در مورد صفات خدا را از قول پل تیلیش بیان و نقد میکند و در پایان نمادانگاری به معنای اخص را از قول شهید مطهری مطرح کرده که همان اشارات اخلاق و عرفانی در برخی گزارههای قرآنی همراه با حفظ خصوصیت معرفتبخشی آنهاست و در پایان به تفاوت نماد و تمثیل اشاره میشود.
شهید مطهری در جای دیگر رمزی بودن همة قرآن را نفی میکند و مینویسد: قرآن، مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزآسا در مورد خدا و خلقت و تکوین مطرح کرده باشد و حداکثر یک سلسله اندرزهای اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد و بس؛ به طوری که مؤمنان ناچار باشند دستورها و اندیشهها را از منابع دیگر اخذ کنند؛ بلکه قرآن اصول معتقدات و افکار و اندیشههایی را که برای یک انسان به عنوان یک موجود باایمان و صاحب عقیده لازم و ضروری است، و همچنین اصول تربیت اخلاقی و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده است و معیار و مقیاس همة منابع دیگر است (مطهری، 1382: 1و2/10).
با توجه به مطالبی که در مورد سه کاربرد تمثیل بیان شد، به عنوان یک قاعدة کلی دربارة موارد فوق و موارد مشابه میتوان گفت: اگر مقصود مفسران و صاحبنظران فوق تمثیل ادبی صرف بوده مانعی ندارد و اگر مقصود آنها نمادانگاری به معنای اخص بوده یعنی این قصههای قرآنی هرچند که واقعنماست ولی نماد و زبان حال و رمز و..."