چکیده:
کرامیه در نیمهء دوم قرن چهارم و نیمهء اول قرن پنجم ق درتمامی امور خراسان،از سیاسی و اقتصادی تا دینی و فرهنگی،نقش داشتهاند و سپس به تدریج رو به زوال نهادهاند.کمرنگ شدن قدرت سیاسی و دینی آنها بر کمرنگ شدن حضور فرهنگی ایشان نیز تأثیر گذارد و در نسخهنویسی آثار کرامی کوشش شد تا وجه کرامی اثر را حذف یا کمرنگ کنند،بهگونهای که گاه نفس اثر حفظ شده ولی تعلیمات ویژهء کرامیه حذف شده است. یکی از همین متون کرامی کمرنگ شده،«قصص الانبیاء»تألیف ابو الحسن بن هیصم پوشنجی(نابی)(د:467 ق)است که محمد بن اسعد شوشتری (تستری)سه قرن بعد آن را به فارسی ترجمه کرده است.از متن عربی کتاب نیز که نام اصلی آن«قصص القرآن»است تنها یک نسخه شناخته شده (محفوظ در دانشگاه پرینستون)که در آن بسیاری از مسائل مرتبط با کرامیه وجود دارد و نشان میدهد که در ترجمهء فارسی یا نسخهای که اساس ترجمهء فارسی بوده چه مقدار از جوانب کرامی این متن حذف و به عبارتی سانسور شده است. مؤلف در بسیاری موارد از جد خود،محمد بن هیصم که رأس کرامیه در پایان قرن چهارم و اوایل قرن پنجم ق،بوده است روایت میکند و ا تألیفات او یاد مینماید و نکتههایی که از زندگی او میآورد در مطالعات مربوط به مذهب کرامیه اهمیت بسیاری دارد. در ترجمهء فارسی این اثر مختصر نشانههایی از کرامی بودن آن باقیمانده است،از جمله وجود نام برخی بزرگان مذهب کرامی،از جمله محمد بن کرام، در زنجیرهء راویان خبرها.همچنین مترجم به علت عدم آشنایی با تاریخ کرامیه و مشایخ بزرگ آنگاه عبارات مؤلف را به صورتی درآورده است که از نظر تاریخی نادرست است.
خلاصه ماشینی:
"در همان ورق اول که عنوان کتاب را آورده به همان خط اصلی کاتب این کلمات قابل خواندن است: هذا کتاب قصص القرآن العظیم تألیف الاستاذ الامام العالم العلامة السید ابو الحسن الهیصم بن محمد-عفی الله عنهما بمحمد و آله آمین-و هو[...
نام اصلی کتاب قصص القرآن بوده است و هماکنون نیز در نسخهء پرینستون در صفحهء آغاز کتاب میخوانیم: هذا کتاب قصص القرآن العظیم تألیف الاستاذ الامام العالم العلامة السید ابو الحسن الهیصم بن محمد- عفی الله عنهما بمحمد و آله آمین.
22 از آنجا که میدانیم ازهری در سال سیصد و هفتاد درگذشته و فصیح خوافی خود نیز در وقایع سال سیصد و هفتاد(2:58)دربارهء وفات او سخن گفته است و نیز به بسیاری قراین دیگر،میتوانیم حدس زنیم که عبارت اصل مجمل فصیحی بدینگونه بوده است: «قال الأمام هیصم بن محمد بن عبد العزیز الناوی،فی تاریخ الکرامیه،و هذا الأمام هو ابن بنت محمد بن هیصم الکرامی الأمام المشهور: وفات الأمام محمد بن الهیصم الکرامی الناوی- و هو نسبته الی ناو قریة من قری هراترود:وفاته بنیشابور فی الثامن و العشرین من شوال[سنة تسع و اربعمائة] وفات الشار(الشاعر؟)ابو نصر محمد بن اسد،کان فاضلا عالما ادیبا بارعا فی انواع العلوم و قد حمل الامام ابا منصور الأزهری الهروی-صاحب کتاب التهذیب فی اللغة-و هو کتاب صنفة الامام المذکور فی اللغة- من هرات الی ما عنده بافشینه،قصیة الغرش،فدرس علیه الأدب سنین متوالیة ثم رده الی هرات مکرما و کذلک استدعی ابا الربیع البلخی-و کان نظیر الأزهری فی علم الأدب و غیره-و درس علیه ایضا الأدب و غیره»."