خلاصه ماشینی:
"385این کلمه ظاهرا معرب مشته فارسی است یعنی پوستین دراز آستین: اذا البست مساتقها غنی فیا ویح المساتق ما لقینا485 گزارش ابو الفرج نشان میدهد که مستقة لااقل از قرن اول هجری در میان عرب رایج بوده است.
ابن منظور آن را فارسی دانسته885و آورده که جوهری خلوق (نوعی عطر که از زعفران میگرفتند)از جمله ملاب است.
*ثعالی آورده:«ازهری نسبت به شهر خود تعصب ورزیده و این کلمه را برساخته از کلمهء هرات -شهر معروف-دانسته است؛چنانکه کسانی دیگر هم از روی تعصب کوشیدهاند کلمات معرب را زیاد جلوه دهند!چنانکه حمزهء اصفهانی کلمهء سام در عربی به معنی نقره را برگرفته از کلمهء فارسی سیم دانسته است...
516این معنی در لغتنامهها هست؛ولی ظاهرا کسی پیش از ابن منظور آن را فارسی ندانسته است.
ابن منظور زیر کلمهء نیبق و نیفق آورده کلمهای فارسی معرب(رباعی) است و نیبق القمیص را نیفقه میخوانند.
مصحح کتاب این جمله را به عربی چنین ترجمه کرده است:«کان ینبغی علی امه ان یتمهل له!!» -خدای با زربان(زبان)تو بسر نیاید،من چکونه آیم؟ -با خدای سربسر کردیم.
عجالة این عبارات را،درست همانطور که در متن مطبوع آمده،نقل میکنیم ولی به نظر میرسد مصحح اندکی در رسم الخط تصرف کرده است زیرا در مواضعی ذال معجمه آمده و در مواضعی نیامده است: ابوالقاسم حکیم(اسحا بن محمد بن اسماعیل معروف به حکیم سمرقندی056)در کتاب الشعبیة آورده از کسی دربارهء امر به معروف و نهی از منکر پرسیدند،پاسخ داد: -أکرور ور ییش کولی شکتن حرمت بود و جون أزیس کولی غیبت وبد و اکر بجای مانی ترک نصحیحت بودت."