چکیده:
ادبیات عرفانی حوزه ای وسیع و گسترده از رمزپردازی را پیش چشم خواننده ی رمزجو می گشاید. خاصیت رمز، دوسوگرایی آن است. رمزهای عرفانی از دو ساحت متقابل آسمانی و زمینی برخوردار هستند. واژه ی زن در ادب فارسی از کلمه هایی است که دست مایه ی رمزپردازی و سمبولیسم قرار گرفته است. مقاله ی حاضر تلاش می کند تا وجوه مختلف این سمبولیسم را مطالعه کند. میدان این مطالعه، شعر و نثر عرفانی است. از مجموعه ی شعر عرفانی، اشعار مولانا جلال الدین را در دیوان و مثنوی مطالعه کرده ایم. جز او از آثار سنایی غزنوی و عطار هم سود جسته ایم. در حوزه ی نثر عرفانی کتاب تذکره الاولیاء و صفه الصفوه را مطالعه نموده ایم، اما به مناسبت از کتاب هایی چون کشف الحقایق نسفی هم سود برده ایم. روش تحقیق، تحلیل محتوا است. در این راستا آثار عرفانی را مطالعه و از آن ها نمونه برداری کرده ایم. در پایان، مقایسه ای تحلیلی بین ادب عرفانی فارسی و عربی و شعر ابن عربی و نگاه او نسبت به زن انجام شد و نیز بعضی از جلوه های واژه ی زن را با مفهوم آنیما در روان شناسی یونگ تطبیق دادیم. نتیجه ی این مطالعه نشان می-دهد که در رمزپردازی واژه ی زن در ادبیات فارسی و سمبولیسم استفاده از این واژه فاصله ای بسیار، از ملکوت تا ملک و از عرش تا فرش، وجود دارد. نمادپردازی این واژه گاهی نمایشی ابلیس وار از زن ارایه می دهد و او را سرمنشا گناه و خطا می داند که بشریت تحت تسلط بدخویی های اوست. از سوی دیگر، نمادپردازی الهی این واژه آن را تا حد توحید و یکی شدن با خداوند بالا می برد. زن، نمونه ی تجلی حق و در شکل عروس های شعری یا مادر طبیعت و جهان ظاهر می شود. این سمبول دوم زیباترین تصویرهای ممکن را از زن ارایه می دهد. درست برخلاف تصویر پیشین زن که گمراه کننده و مضل است، در این جا زنانی در سیمای دختر ترسا و لیلی، هادی و راهنمای سالک به سوی حقیقت حق می شوند.
خلاصه ماشینی:
"oohay@iniesohrd مقدمه مدلول واژهی زن در ادب فارسی همیشه به معنی واقعی آن یعنی موجود انسانی مؤنث مقابل مرد نبوده است،بلکه بسیاری اوقات این واژه هم چون رمزی برای بیان بعضی مفاهیم قدسی یا شیطانی به کار رفته و کاربرد آن نمادین و سمبولیک شده است؛همانگونه که واژهی مرد هم نه تنها بر مفهوم واقعی انسان مذکر دلالت دارد،بلکه پیرامون آن بسیاری مفاهیم جانبی پدید آمده که در طول تاریخ بار معنایی آن را سنگین کرده است.
جالب اینکه از هریک از این سه نوع نفس یک بار در متن قرآن یاد شده است و بنابراین از موقعیت و امتیازی یکسان برخوردارند،نفس،جز امر به سوء میتواند نفش نفس لوامه(رمز خرد)یا نفس مطمئنه(نفس متعالی الهی)را هم بازی کند.
در حقیقت مراسم عروسی حقیقی او زمانی صورت میگیرد که روح او جسم را رها کرده است و به دیدار حق نایل میشود: در شب تعریس پیش آن عروس#یافت جان پاک ایشان دستبوس عشق و جان هر دو نهانند و ستیر#گر عروسش خواندهام عیبی مگیر (مثنوی،دفتر اول:121).
سهروردی نفس را به دو جزء نفس زمینی و روحانی تقسیم میکند و معتقد است که با وصال و اتصال این دو جزو،آرامش نصیب سالک میشود و به منزل گاه حقیقی خود میرسد.
این زن در نقش نفس کلی، گاه مادر طبیعت و جهان هم شمرده میشود و چون در خلق و آفرینش به خداوند شباهت دارد،حق بارها در صورت یک مادر ظاهر شده است."