چکیده:
نوشتار حاضر به اندیشههای حسنبنفرحان مالکی ـ محقق سلفی معاصر ـ درباره تعریف «صحابی» میپردازد. به نظر مالکی، هیچ دلیلی از قرآن و سنت صحیح وجود ندارد که دلالت کند هر کس از مسلمانان که پیامبر را دیده «صحابی» است. مدحهایی که راجع به صحابه در قرآن و حدیث آمده، فقط مربوط به صحابه خاص شرعی است. صحابه کسانی هستند که قبل از فتح حدیبیه اسلام آوردند، ولی کسانی که بعد از حدیبیه اسلام را پذیرفتند، جزو «صحابه عام» و به عبارت دیگر «تابعین» هستند به نظر وی، تا وقتیکه همه فرقههای اسلامی به قرآن وسنت صحیح رجوع نکنند و ازتعصبوتقلیدهای کورکورانه دوری نجویند و غلوهای موجود در عقاید و آرای خود را نقد و اصلاح نکنند، نمیتوانند خصومتها و درگیرهای فرقهای رااز بین ببرند.
This article discusses the thoughts of Hassan ebn-e Farhan Maleki - contemporary researcher of the Predecessors – regarding definition of the "Companion". He is of the view that there is no reason in Holy Quran and the correct Sunna to prove that every Muslim who has seen the Holy Prophet can be entitled "Companion". Praises about the Companions in holy Quran and tradition only encompass particular Companions، those who became Muslims prior to Hodaibieh conquest. While those who accepted Islam following Hodaibieh are included among "Common Companions"، or in other words "Successors". In his view، Islamic sects won't succeed to eliminate sectarian animosities and conflicts unless they all refer to Holy Quran and correct Sunna and avoid blind prejudices and imitations and furthermore revise and amend the exaggerations in their beliefs and views
خلاصه ماشینی:
"آیا مدحهای که در قرآن و حدیث درباره صحابه وارد شده است همه کسانی را که پیامبر را در حالت اسلام دیده اند شامل است یا نه؟ بحث درباره صحابه پیامبر در طول تاریخ یکی از موضوعات دارای اهمیت بسیار بوده است.
شاید اکثر اصولیان و فقیهان در تعریف«صحابی» جانب عرفی را در نظر گرفتهاند، بهخلاف اهل حدیث که به لغت استناد کرده اند، چون وظیفه آنها در نقل احادیث و اخبار ـ که اتصال اسانید است ـ همین توسعه در مفهوم «صحابی» را اقتضا میکرد.
ولی عجیب آن است که برخی کارها را خلط میکنند و از این آیه استدلال میکنند که خداوند همه صحابه را مخصوص توبه خود قرار داده است و مراد از صحابه همه همه کسانی هستند که پیامبر را دیده و یا با او ملاقات کردهاند.
بنابراین، ما حدس میزنیم که همین دولت طلقاء (دولت بنیامیه) بود که به تعمیم مفهوم «صحابی» پناه برد تا کسانی مثل آلابو سفیان و دیگران، مثل حکم و ولید و بسر و غیره، هم صحابه نامیده شوند ومساوی با مهاجرین و انصار شمرده شوند.
بنابراین، کسانی مثل معاویةبن ابی سفیان، ولید به عقبه، بسربن أرطاة، أبیالأعورالسلمی و حرقوص بنزهیر، رئیس خوارج، که بعد از بیعت رضوان مسلمان شدند و با شرط احسان مخالفت کردند و با سابقین جنگیدند و به جای دعا آنها را سب کردند، نه جزو صحابه هستند و نه تابعین به احسان، هرچند علما آنها را صحابی بهمعنای عام نامیده باشند!
صحابه خاص شرعی آنان فقط مهاجرین و انصار هستند که از اول هجرت تا زمان حدیبیه با پیامبر در مدینه همراه بودند."