چکیده:
برخی معتقدند «قدرت» هدف نیست، بلکه ابزاری است برای رسیدن به اقتصاد. برخی دیگر قائلاند «قدرت» خود جایگاه دلنشین و هدفی است که جاهطلبی انسان او را به رسیدن به آن سوق میدهد و چه بسا اقتصاد و مانند آن برای دستیابی به آن سیطره هزینه شوند. از دیدگاه قرآن کریم منشأ «قدرت» خدای متعال است و ابزاری بیش نیست که طبق جهانبینی فرد، ممکن است در جهت الهی و یا مادی به کار گرفته شود. مرعوب شدن و بالتبع پیوستن به قدرت باطل با عذر خوف از آن به هیچ وجه مقبول نیست. این مقاله به روش تحلیل اسنادی و کتابخانهای به واکاوی مفهوم و ویژگیهای قدرت میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"ir مقدمه قدرت یکی از مفاهیم کلیدی جامعهشناسی سیاسی است، و بحث از قدرت میتواند مناسبترین موضوعی باشد که وجود حوزهای به نام «جامعهشناسی سیاسی» را توجیه میکند؛ چراکه موضوعات این حوزه مباحثی است که به عنوان پل ارتباطی بین جامعهشناسی و علم سیاست عمل میکنند و بحث از قدرت سرآمد همه آنان است؛ زیرا از سویی نیروی انسانی به عنوان یکی از منابع مهم قدرت مطرح است که بحثهای جامعهشناسی عهدهدار تبیین و توضیح روابط بین گروههای اجتماعی است و همچنین چنانکه در تحلیل مفهوم خواهد آمد قدرت مفهومی است نزدیک به مفاهیم اضافی که نیازمند طرف، یعنی فرد یا اجتماعی است که پذیرای آن باشد، از اینرو، با اجتماع و نهادهای اجتماعی سروکار دارد که باز موضوع اصلی جامعهشناسی است.
396 نقد: نقطه ابهام این تعریف این است که آیا منظور، پدید آوردن بالفعل آثار مطلوب است یا داشتن استعداد و آمادگی پدید آوردن؟ این مسئله مهم همان چیزی است که گالبرث نیز میگوید: آنچه کمتر درک شده است این است که هدف از قدرت تا چه حدی صرفا اعمال قدرت است؟ 397 اگر منظور صرفا ایجاد و فعلیت آثار باشد در این صورت، تا شخص آثار مطلوب خود را به وجود نیاورده باشد نمیتوان گفت شخص واجد قدرت مورد ادعا هست یا نه؛ چراکه تنها پس از تحقق یافتن خواسته میتوان گفت او قدرت دارد."