چکیده:
اغلب امارات اصولی و قواعد فقهی از بناهای عقلایی به شمار میروند.بنای عقلا بنابر قول مشهور،رفتار جمعی عقلای عالم است و بدون تقریر معصوم واقعیتی را ثابت نمیکند.نوشتار حاضر بر این باور است که تمام بناهای عقلایی منشأ حقیقی داشته و به عقل اضطراری بازمیگردد و دلیل شیوع و عمومیت آن نیز اضطرار عقلا در زندگی است.بنابراین حجیت آن به عقل بازمیگردد و از این نظر علم اصول و قواعد فقه،قابلیت تحلیل عقلی را خواهند داشت.
خلاصه ماشینی:
"در پاسخ از اشکال مذکور باید گفت: یکم:مقاله درصدد استناد کلیت اضطرار در بناهای عقلایی به اصولیان نیست،و دلیل خود را پیش از نقل کلمات ایشان توضیح داده است؛ دوم:هدف اصلی از این نوشتار،همان بخش از سیرههای عقلای است که در فقه و اصول کاربرد دارد و پذیرش اضطرار در همین مقدار برای پیشبرد غرض فقیه کافی است؛ سوم:اثبات جزئی در کلمات ایشان،به معنای نفی بقیهء موارد نیست و با تنقیح مناط از کلمات ایشان،میتوان همسانی بقیه را با مقدار ثابت شده به اثبات رساند؛ چهارم:اثبات جزئی نیز برای اشکالی که مقاله درصدد وارد ساختن آن به مبنای مشهور است،کافی میباشد؛زیرا مقاله در پی آن است که چرا علمای اصول با وجود اذعان به اضطراری بودن بناهای عقلایی به کار رفته در فقه و اصول،ملتزم به عقلی بودن نشده و عدم الردع را لازمهء حجیت آن شمردهاند؟!
طبیعی است که این گفتار موجب شگفتی خواهد شد؛زیرا ما تاکنون در پی اثبات منشأ عقلانی سیره بودیم،درحالیکه اکنون درصدد نفی اساس آن هستیم!ما پیش از این طبق مشی معروف رفتار کردیم و با فرض پذیرش وجود سیره آن را به امور تکوینی بازگرداندیم و گفتیم که امر قراردادی نمیتواند در میان همهء انسانها به یک گونه محقق شود و باید ریشهء حقیقی داشته باشد،اما حال خوانندهء محترم را با سؤال جدیتری مواجه میسازیم تا تأمل او را برانگیزیم که آیا عمل مشترکی به نام سیرهء عقلا وجود خارجی دارد؟ البته حقیقت این است که سیرهء عقلا در یک لایهء نازکتری وجود دارد،اما وجود این لایه مشکلی را حل نمیکند و برای فقیه و اصولی کارایی ندارد؛مثلا عقلا در اصل خبر اشتراک دارند و اختلال نظام حقیقی،در انکار اصل نظام اخبار رخ میدهد،اما التزام عملی به خبر ثقه عمومیت ندارد و اتفاقا کمتر اتفاق میافتد که کسی بدان مقید باشد."