چکیده:
کیهانشناسی درباره قوانین عمومی تکامل طبیعی و مادی جهان و ساختار آن بحث میکند.بررسی وضع کهکشانها،ستارگان،آفرینش آسمانها،زمین و نیز انبساط جهان،از مباحث مهم این رشته است.این دانش در مجموع چند هدف اصلی دارد از جمله:اثبات ناظم،اثبات توحید الهی،نشان دادن عظمت خداوند، بیان امکان معاد و تحقق حتمی آن،تشویق به استفاده از طبیعت،بیان مبدأ پیدایش و چگونگی شکل گرفتن موجودات،بیان نظم و انسجام طبیعت،یادآوری برخی نعمتهای الهی و ترغیب به شکر،بیان برخی حقایق نجومی و کیهانشناختی. نگارنده با اشاره به اینکه ارزش اشارات«کیهانشناسی»و گزارشهای «کیهانزایی»تنها با مشاهده کارکرد ساختاری آن در چارچوب زمینه خاص کلام (سوره)آشکار میشود و نیز این مطلب که اظهارات کیهانشناختی قرآنی دارای اهداف الهی(شناخت آفریدگار و ایجاد انگیزه شکر)هستند،بنابراین باید توجه کرد که دامنه کیهانشناسی بیشتر محدوده آسمانها،زمین و خورشید،ماه و دیگر ستارگان و جرمهای آسمانی را دربرمیگیرد و خلقت انسان،بحثی در امتداد آن است و آیات و تفاسیر مفسران ذیل آیات مربوط به کیهانشناسی در ظاهر از هم تفکیک شدهاند و ما با رویکرد تطبیقی،سعی در نقد و بررسی و تبیین مرزهای این دو بحث داریم و به برخی شبهات پاسخ میدهیم.
خلاصه ماشینی:
"از این به بعد روی سخن درباره انسان و چگونگی خلقت او و ماده آفرینش و تأثیر سایر موجودات(مثل:جنها؛به ویژه شیطنتهای شیطان رجیم)بر او
در المیزان میخوانیم که مراد از به حق بودن خلقت این است که پیدایش
ترونهامعنایش این است که خداوند آسمانها را از زمین جدا کرد و میان آن دو
ایستادهاند و البته این ایستادن از طریق اسبابی است که مختص به همان زمین و
امام رضا(ع)نقل شده است که فرمود:این آسمان راههایی به سوی زمین دارد.
پس معنای کلی آیات این است که خدای تعالی دو دریای شیرین و گوارا و
تفسیری از بطون آیات:در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که در
(9)واقعیت این است که موضوع خلقت شش روزه آسمانها و زمین
(01)بطلمیوس و پیروان وی بر این پندار بودند که زمین مرکز عالم است و
از آنها حقیقتی لطیف هستند که برنامه خاص خود را دارند و اینکه به دور Zزمین میگردند،خیالی بیش نیست؛همانطور که علم جدید بر آن گواه است.
میکند که آنان گفتهاند:منظور دریایی در آسمان و دریایی در زمین است(بحر
آیات این است که مراد از دو دریا،دو دریای معین نیست،بلکه دو نوع دریاست،
کرد و نگارنده مقاله با توجه به تفسیر طبری اینطور استدلال کرده است.
جاها خشکی است و نه فضای میان کرسی و عرش و زمین(نمونه،182/42)از
سوی دیگر تفسیر المیزان نیز وجود چنین تصور نادرستی را نفی میکند(المیزان
است که اگر آن دریای تحت عرش با آبهای بر روی زمین برخورد کند و باهم"