چکیده:
مقالهی حاضر تحت عنوان«قشربندی اجتماعی ایران در عصر ساسانیان» با رویکردی جامعهشناختی به رشته تحریر درآمده است.محور کلیدی بحث بررسی وضعیت اقشار حاکم و غیرحاکم و معیارها و سرمنشاءهای تقسیمبندی اقشار،سلسله مراتب اقشار اجتماعی عصر ساسانی و عناصر اعتبار سیاسی،اقتصادی و اجتماعی عصر آنان است.
خلاصه ماشینی:
"تقسیمبندی اقشار،سلسله مراتب اقشار اجتماعی عصر ساسانی و عناصر
نفوذ و اختیار خود قرار دهد،لذا اقشار اجتماعی با توجه به مرتبه و شأن
اما اصلاحات انوشیروان در وضعیت اقشار فرودست جامعه تغییراتی
ایجاد نکرد و کماکان نظام قشربندی و اقشار اجتماعی عصر ساسانی تا ورود
سلسله مراتب اقشار اجتماعی ایران در عصر ساسانیان1-اقشار بالای جامعه1-1-اشراف
گروههای اشراف در رأس اقشار بالای جامعهی عصر ساسانی قرار داشتند.
نفوذ این قشر در دوران حکومت شاپور دوم افزایش یافت.
به عنوان هسته سوار نظام ساسانی به این قشر متعلق داشتند.
آنان نیز واسطهی میان مردم و دربار و نماینده دولت مرکزی بودند.
در منابع عصر ساسانی از اقشار میانی جامعه به صورت جداگانه مطالبی در
درباره این قشر در عصر ساسانی اطلاعات اندکی وجود دارد،شاید اسکان
تقسیم جامعه در عصر ساسانی به دو قشر حاکم(بالا)و غیرحاکم(عامه)
وضعیت قشربندی عصر ساسانی با ماهیت دینی-سیاسی خود تا پایان
دولت ساسانی پس از انوشیروان و پیوستن اقشار فرودست و عامه مردم به
وضعیت اقشار فرودست جامعه ایجاد نکرد و قشربندی عصر ساسانی تا سقوط
منابع که به تقسیمبندی اقشار اجتماعی عصر ساسانی اشاره کردهاند به چهار دسته
(د)روایات مورخان مسلمان:که بر اقشار چهارگانه عصر ساسانی تأکید کرده بودند
اما با توجه به اهمیت قومیت و نسب در عصر ساسانی این نظریه نیز منتفی است.
دیگر نظام عصر ساسانی را رستهای دانستهاند اما چون در این نظام تعهدات و روابط
متقابلی میان سرف و فئودال وجود داشت که عصر ساسانی عاری از آن بود این نظریه نیز
اما پارهای دیگر نظام عصر ساسانی را کاستی دانستهاند که عضویت ارثی و"