چکیده:
در مقالۀ حاضر، روش استفادۀ اصحال جریان تفسیری روایتگرا از روایت نقد و بررسی میشود. از نگاه نگارنده، آسیبهای اساسی رویکرد تفسیری این جریان از بعد روشی، به دو امر باز میگردد: یکی، پرهیز از بررسی سندی روایات و دیگری پرهیز از تحلیل دلالی آنها. مهمترین موارد ضعف در موضوع دوم نیز تطبیق غیر دقیق روایات بر آیات، خلط حوزههای مختلف زبانی قرآن و سطحی نگری در گزینش احادیث تفسیری در حد رابطۀ لفظی است. ساختار تازۀ بحث، نوع تحلیلها و نمونههای تطبیقی از ویژگیهای این نوشتار است.
خلاصه ماشینی:
جريان روايتگرا در اين نوشتار به مثابة يك جريان تفسيري، ناظر به رويكرد ريشهدار و دامنگستري است كه فهم و تفسير قرآن را از منظري روايي و نقلي، بدون كاربست ابزارهاي اجتهادي دنبال كرده و روايات تفسيري را يگانه راه ارتباط با مداليل و معارف قرآني شمرده است.
(در اين باره بنگريد: صرّامي، 1378ش، ص71-72 و 63) رويكرد روايي ابن حنبل در حوزة تفسير نيز از مجموعة آثار تفسيري او كه اخيراً در اثري به نام «مرويات الامام احمد بن حنبل» به همت حكمت بشير ياسين جمعآوري شده، به خوبي پيداست.
(در اين باره بنگريد: اسعدي، 1389ش، ج1، بخش دوم) اين نوشتار با صرف نظر از آسيبهاي مبنايي كه به طور جدي در نگاه صرفاً روايي به فهم قرآن و جريانهاي متكي بدان ديده ميشود و نيز با صرفنظر از آسيبهاي غايي كه به پيامدهاي سوء اين جريان و نگاه تفسيري آن اختصاص دارد، به خللها و آسيبهايي توجه دارد كه در روش اصحاب اين جريان در استفاده از روايات تفسيري قابل توجه است.
ك: حويزي، 1412ق، ج1، ص24/ بحراني، 1419ق، ج1، ص111) نگرش انتقادي را بنگريد: طاهر محمود محمد يعقوب، 1425ق، ج1، ص436ـ466) در كنار اين نمونهها، بايد از نمونههاي ديگري ياد كنيم كه در روايات تفسيري در شرايط خاصي تنها به بُعد تنزيلي و سياقي آيات اشاره شده و نبودن تحليل آنها در تفاسير روايي، نگرش عام اجتهادي و دريافت وجوه تأويلي و توسعهاي آنها را با انتقاد مواجه ساخته است؛ براي مثال، در آية «الَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَـئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُون»(انعام: 82) رواياتي به نقل از پيامبر اكرم(ص) در منابع اهل سنت(ر.
ابن قتيبه؛ تأويل مختلف الحديث؛ بيروت: دار الكتب العلميه، بيتا.