چکیده:
امروزه رفاه اجتماعی را مجموعه اقدامات و تدابیری معرفی می کنند که برای کاستن، تخفیف و یا از بین بردن مسائل و مشکلات ناشی از رشد اقتصادی و رشد ناهماهنگ در حوزه های تربیتی، بهداشتی و درمانی و… به کار می رود. بخش اعظمی از این گونه تلاش ها معطوف به حل مشکلاتی است که بر سر راه دست یابی به عدالت اجتماعی وجود دارد. عدالت اجتماعی براساس ادبیات تحقیق به دو حوزه عدالت رویه ای و عدالت توزیعی تقسیم می شود. معمولا در چهارچوب این دو نوع عدالت، به ویژه عدالت توزیعی، ملاک هایی نظیر انصاف، برابری، نیاز و احیانا فردگرایی اقتصادی به منظور داوری در خصوص عدالت اجتماعی به کار گرفته می شود. بر همین مبنا مدارس به عنوان رکن اصلی ارائه خدمات تعلیم و تربیتی مشمول اقدامات و تدابیر حوزه رفاه اجتماعی قرار می گیرند، که می توانند در ابعاد آموزشی، پرورشی، اجتماعی و اقتصادی نگرش ها را به مدارس غیر انتفاعی و هم چنین روی کردهای کنونی به عدالت اجتماعی متأثر سازند. در این مقاله براساس نمونه گیری مرحله ای، 1500 نفر از افراد جامعه (در سطح خیابان ها و کوچه ها به صورت میدانی) نگرش های خود را ابعاد آموزشی، پرورشی، اجتماعی و اقتصادی مدارس غیر انتفاعی، و اقسام روی کردها به عدالت اجتماعی (فرد گرایی اقتصادی، انصاف، برابری و نیاز) اعلام کرده اند. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز تحلیل مسیر نگرش ها در باب مدارس غیر انتفاعی (به عنوان متغیر پیش بین) در چهار بعد یاد شده و روی کردها به عدالت اجتماعی (به عنوان متغیر ملاک) در بین افراد جامعه، بوده است. ضرایب مسیر و نمودارهای مسیر که حاصل تحلیل داده های جمع آوری شده بود، نشان داد که صرفا در بعد نگرش اجتماعی به مدارس غیر انتفاعی، با روی کرد برابری به عدالت اجتماعی، هم چنین نگرش اجتماعی به مدارس غیر انتفاعی و روی کرد برابری و نیاز (به طور مشترک)، رابطه معکوس معنادار وجود دارد. هم چنین این تحلیل مسیر نشان داد که نگرش های آموزشی، پرورشی و اقتصادی در خصوص مدارس غیر انتفاعی با روی کرد برابری و برابری و نیاز (به صورت مشترک) به عدالت اجتماعی، به طور غیر مستقیم، و از طریق نگرش اجتماعی به مدارس غیر انتفاعی تبیین شدنی است.
خلاصه ماشینی:
"بررسیهای صورت گرفته دربارهء نگرشهای اقشار مختلف راجع به مدارس غیر انتفاعی،در حد نسبتا وسیعی طی سالهای متعدد نشان میدهد که نگرش افراد جامعه در خصوص این مدارس، حول چهار محور اصلی نگرشی-یعنی آموزشی،پرورشی،اجتماعی و اقتصادی-دور میزند(گلپرور و عریضی،زیر چاپ).
به همین لحاظ این پژوهش در پی این هدف بوده تا روابط ساختاری میان نگرشهای آموزشی،پرورشی،اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه را دربارهء مدارس غیر انتفاعی با رویکردهای کنونی به عدالت اجتماعی(در قالب عدالت توزیعی و به ویژه اقتصاد فردی،انصاف،برابری و نیاز)تحت بررسی قرار دهد.
لذا پرسش پژوهشی زیر به عنوان اصلیترین سئوال این مقاله پژوهشی در نظر گرفته شده است: آیا میان نگرشهای افراد جامعه در ابعاد آموزشی،پرورشی،اجتماعی و اقتصادی با رویکردهای مربوط به عدالت اجتماعی(انصاف،اقتصاد فردی،نیاز و برابری)رابطهای وجود دارد؟ 2)روش جامعهء آماری این پژوهش را کلیهء زنان و مردان ساکن در شهر اصفهان که فرزند مدرسهرو داشتهاند تشکیل داده است.
رابطهء میان نگرش به مدارس غیر انتفاعی در بعد اجتماعی که با رویکرد برابری به عدالت اجتماعی دارای رابطهء معکوس بوده،خود گویای این واقعیت است که هرچه میزان تصورات نگرشی افراد جامعه در خصوص امکان برابر در دستیابی به شایستگی اجتماعی،آیندهء اجتماعی مطلوبتر در اثر تحصیل در مدارس غیر انتفاعی،طبقاتی بودن تعلیموتربیت در مدارس غیر انتفاعی(به این مفهوم که مدارس غیر انتفاعی به اقشار پردرآمد و مرفه اختصاص دارد)،همچنین قربانی شدن عدالت اجتماعی در ورود به مدارس غیر انتفاعی،افزایش فاصله طبقاتی بین اقشار کم درآمد و پردرآمد در بلندمدت توسط مدارس غیر انتفاعی،بیارزش بودن اعتقاداتی مثل برابری و عدالت اجتماعی در حضور مدارس غیر انتفاعی،منفیتر میشود،باور و عقیدهء آنها در باب رویکرد برابری نسبت به عدالت اجتماعی قویتر میشود."