چکیده:
جایگاه عقل فعال در فلسفه مشا مساله ای بغرنج است. یکی از مطالبی که درباره آن وجود دارد این است که ارسطو از عقل فعال سخن نگفته، اما شارحان اسکندرانی و نوافلاطونی وی آن را ساخته و پرداخته اند. ابن سینا به عنوان فیلسوفی مستقل که به اشتباه وی را نماینده مشا در حکمت اسلامی معرفی کرده اند و خود وی این مساله را رد می کند - درباره عقل فعال دیدگاهی دارد که ضمن تلائم با فلسفه خود او متفاوت با دیدگاه شارحانی چون اسکندر افرودیسی و تامستیوس است. توماس آکوئیناس، فیلسوف و الهی دان مسیحی، که در نقاط مهمی از اندیشه فلسفی - کلامی خویش متاثر از ابن سیناست، در این مساله به تبع از موضع مسیحی - ارسطویی خود با برخی از مسایل مربوط به عقل فعال سینوی به مخالفت پرداخته است. پرسشی که در این مقاله مطرح می شود این است که آیا مخالفت وی از موضع هستی شناختی است یا معرفت شناختی؟
پاسخی که این مقاله داده می شود عبارت از آن است که آکوئیناس با اعتماد فلسفی به ارسطو به مخالفت هستی شناختی با عقل فعال سینوی پرداخته و از نظر معرفت شناسی نیز نتوانسته است با گستره معنای عقل فعال ابن سینا کاملا همراه شود.
خلاصه ماشینی:
"همین سخن نشانهء آن است که وی عقل فعال سینوی را همچون مثل افلاطونی تلقی کرده و با همان دلیل ارسطویی که بر ضد مثل افلاطونی است،ژ این عقلفعال جدا از انسان را منکر شده است در صورتی که ابن سینا،عقل فعال را عقل مشترک میان انسانها نمیداند!بلکه آن را عامل به فعلیت رساندن تعقل آنها معرفی میکند.
البته برخی مفسران توجه به این نکته را مهم دانستهاند که عقیدهء ابن سینا دربارهء خصیصه وحدانیت و جدایی عقلفعال بالضروره نامیرایی نفس را تأکید میکند و موضع مخالف توماس همانگونه کهن در آغاز رساله دربارهء وحدت عقلآمده است در قبال موضع ابن رشدیان است(کاپلستون،تاریخ فلسفه:قرون وسطی،ص 494)؛اما درهرحال به منظور حفظ سازگاری نظام فلسفی خود به تبع مخالفت با ابن رشدیان ناچار است با آموزهء ابن سینایی نیز به مخالفت برخیزد.
چرا که موجود بودن صور در عقل به معنای ادراک و بالفعل بودن آنهاست و اگر این صور در عقل موجودند چگونه ممکن است مورد غفلت قرار گیرد و فی الحال ادراک نشوند؟ حال اگر گفته شود که این صور به صورت بالقوه در عقلمنفعل وجود دارند و عقل فعال غیرمفارق آنها را به فعلیت میرساند،این پرسش پیش خواهد آمد که این صور بالقوه چگونه برای عقل منفعل حاصل شده است؟آیا پاسخ در نظام فلسفی آکوئیناس(که به تصورات فطری قائل نبوده و منشأ تصورات را حس میداند)غیر از این خواهد بود که این صور در زمانی به صورت بالفعل دریافت شده و در حافظه باقیمانده است."