چکیده:
یکی از مشهورترین منظومه های عاشقانه در تاریخ ادب فارسی، منظومه ی «ویس و رامین» است. اهمیت این منظومه غالبا به دلیل نقشی است که در تاریخ داستان سرایی ادب فارسی داشته است؛ اما علاوه بر آن، شاهد ویژگی های لغوی و فرهنگی کم نظیری در این مجموعه هستیم که از جمله ی آن ها می توان به حضور لغات مهجور پهلوی و تلاقی فرهنگ های قبل و بعد از اسلام، اشاره کرد. از آنجا که اصل منظومه متعلق به ادوار قبل از اسلام است و پس از اسلام مجددا منظومه تدوین شده است؛ فخرالدین اسعد گرگانی با ابتکار و خلاقیت فوق العاده ی خود، در خلال توصیفات یا صحنه ها هم به آرایش، پوشاک و آداب و رسوم اشکانی و ساسانی و معتقدات مذهبی اشاره می کند و هم پیوسته از تلمیحات و اشارات قرآنی سخن می گوید. نوشته ی حاضر بر آن است تا ضمن اشاره به حضور فرهنگ، اعتقادات و آداب و رسوم گوناگونی که در منظومه موجود است؛ نگاهی نیز به لغات مهجور پهلوی که در دیوان موجود است، داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
"فخر الدین اسعد گرگانی،شاعر منظومه،درمقدمهی خود یکی از دلایل نظم این داستان را همین میداند: {Sمرا یک روز گفت آن قبلهی دین#چه گویی در حدیث ویس و رامین#که میگویند چیزی سخت نیکوست#درین کشور همه کس داردش دوست#بگفتم کان حدیثی سخت زیباست#ز گرد آوردهی شش مرد داناست#ندیدم زان نکوتر داستانی#نماند جز به خرم بوستانی1S}(33-7/29) به نظر میرسد این داستان،اصلی بسیار قدیمی داشته و«به مرور ایام در حالیکه داستان سینه به سینه نقل میشده،از ادوار تاریخی مختلف،تأثیر پذیرفته است.
{Sبه نامه در سخنها گفت شیرین#به گوهر کرده وی گوهر آگین(27/2)S} -پوشاک اشکانیان و ساسانیان از آنجا که ساسانیان در بسیاری از آداب و رسوم پیرو اشکانیان بودهاند،بهنظر میرسد آرایش چهره و طرز لباس پوشیدن نشان نیز بسیار شبیه به اشکانیان بوده&%01733RIMG017G% است؛مثلا موی مردان بلند بوده است،این امر هم در مورد مردان پارتی و همساسانی صدق میکند،در ویس و رامین نیز ابیات زیادی در این مورد آمده است: {Sهنوزش بود کافوری زنخدان#دو زلفش بود چون مشکین دو چوگان(40/7)S}در مصراع دوم این بیت که وصف چهرهی رامین است،به لند بودن موی اواشاره شده است.
{Sیکایک را زرناب و گوهر بد#کمرها بر میان و تاج بر سد(9/15)S} -آداب مذهب زرتشت یکی از مواردی که از دین زرتشتی به داستان وارد شده،مسألهی ازدواج بامحارم یا خویدوده [xve?dodah] است: {Sچون در گیتی تو را همسر ندانم#به ناهمسرت دادن چون توانم#در ایران نیست جفتی با تو همسر#مگر ویرو که هستت خود برادر#تو او را جفت باش و دوده بفروز#وزین پیوند فرخ کن مرا روزS} زن ویرو بود شایسته خواهراعروس من بود بایسته دختر(7-14/4)به نظر میرسد این رسم در میان ایرانیان قبل از زرتشت رواج داشته است وسپس،در دین زرتشت نیز بر آن تأکید شده است."