خلاصه ماشینی:
به نظر لمبرکت (LAMbRECHT 2001) ،این سه نوع کانون بر سه نقش ارتباطی عمدهء زبان منطبقاند که عبارتاند از:نسبت دادن یک ویژگی به موضوعی که مبتدای جمله است،که در ادبیات زبانشناسی به مبتدا-خبر مشهور است؛مشخص کردن و اختصاص دادن یک موضوع در یک گزارهء پیشفرضی،که گاهی کانون تقابلی31نامیده میشود؛در نوع سوم، مرجع گفتمانی جدیدی معرفی میشود یا گزارهای بیان میشود که دارای چنین مرجعی است،که با عنوان تماما جدید41یا ارائهای51نیز به آن اشاره شده است.
در ساخت کانون گزارهای،در زبان فارسی،گزاره دربر گیرندهء تکیهء جملههاست و گروه اسمی نهاد مبتدا و اطلاع کهنه محسوب میشود و وجود آن اجباری نیست.
لمبرکت LAMbRECHT,1994 این نوع ساخت کانون را با پرسش و پاسخ زیر نشان داده است: (2)س:چه شده؟ Q:What happened?
لمبرکت LAMbRECHT 1994 این نوع ساخت کانون را در پرسش و پاسخهای زیر نشان داده است: (5)س:شنیدم موتورت خراب شده.
لمبرکت میان کانونهای محدود،بهعنوان نشاندار و بینشان،تمایز خاصی قائل شده (02) argument focus (12) cleft sentence (22)جملههای اسنادیشده،در ساخت اطلاع جمله،در زبان فارسی اهمیت خاصی دارند،ولی ما در این جستار به بررسی آنها نخواهیم پرداخت،زیرا بحث ما صرفا دربارهء جملههای ساده است و مجال پرداختن به چنین موضوعی نیست.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است:اگر جای کانون،در زبان فارسی،در جایگاه اصلی است، چگونه مفعول توانسته است در آغاز جمله قرار بگیرد؟قبل از پاسخ دادن به این پرسش، بهتر است به جملههای زیر نظری بیفکنیم: (21)س:احمد یک ماشین خریده؟ ج:1)نه،احمد یک خانه خریده.
خوشساخت نبودن پاسخ 4 بیانگر این مطلب است که،در حالت کانون گزارهای، نهاد نمیتواند بین مفعول و فعل قرار گیرد.