چکیده:
خداوند به جزئیات،اشکالات گوناگونی وارد شده است که در این تحقیق، هم اصل نظریه و هم اشکالات آن نقد و بررسی میشود. یکی از مباحث مهمی که حکما و متکلمان را به تحقیق و بررسی واداشته و دیدگاههای گوناگون پدید آورده،بحث علم واجب تعالی است.ابن سینا از کسانی است که این مسئله را از جهات گوناگون بررسی کرده است.وی واجب تعالی را غنی بالذات و کامل من جمیع الجهات و دارای علم نامتناهی میداند.او علم واجب تعالی را به ذات،علم حضوری و علم به موجودات خارج از ذات را علم حصولی و از طریق صور مرتسمه در ذات،تبیین میکند. وی بر این باور است که واجب تعالی به همهء جزئیات عالم آگاهی دارد و ذرهای از علم او پنهان نیست.این علم در عین اینکه علم به جزئیات است تغییر و تحول در آن راه ندارد،بلکه همواره ثابت است؛زیرا این علم از طریق علم به علت و به نحو کلی تحقق یافته است. بر این نظریه؛هم از جهت صور مرتسمه و هم از جهت کیفیت علم
خلاصه ماشینی:
"برخی از این پرسشها به صورت زیر قابل بیان است: 1-آیا واجب تعالی به ذات خود علم دارد یا نه؟اگر علم دارد آیا چنین علمی مستلزم جمع بین متقابلین نیست؟ 2-آیا قبل از پیدایش اشیا واجب به آن علم دارد یا خیر؟اگر علم ندارد ایجاد آنها عن جهل چگونه امکانپذیر است؟و اگر علم دارد،آیا چنین علمی بدون معلوم نخواهد بود؟و آیا تحقق علم بدون معلوم امکانپذیر است؟ 3-آیا علم یادشده عین ذات واجب است یا خارج از ذات او؟اگر علم مزبور خارج از ذات واجب است آیا این امر باعث صدور کثیر از واحد و موجب خالی بودن ذات واجب از صفت کمال علم نخواهد بود؟اگر علم یادشده عین ذات واجب باشد تکثر ذات واجب را در پی ندارد؟ 4-آیا واجب تعالی به امور جزئی متغیر علم دارد یا خیر؟و اگر علم دارد آیا این علم با تغییر و تبدیل جزئیات تحول یافته و تغییر و دگرگونی ذات را در پی دارد،یا اینکه علم یادشده در عین اینکه علم به جزئیات است،تحول و دگرگونی جزئیات هیچ گونه تأثیری در آن ندارد،بلکه همواره ثابت و لا یتغیر باقی میماند؟ 5-آیا علم یادشده حصولی است یا حضوری؟ برای دستیابی به پاسخ پرسشهای یادشده دیدگاه ابن سینا در این باره مورد بررسی قرار میگیرد.
دلیل ملازمه این است که بر اساس دیدگاه ابن سینا از یک طرف بین صور علمی ترتیب ذاتی برقرار است و هریک از صور،نسبت به صور بعدی علت است و از طرف دیگر،چون واجب تعالی فاعل بالعنایه است صور مزبور باعث پیدایش اشیا در خارج نیز است؛بنابراین واجب به وسیلهء صورت عقل اول هم صورت علمی عقل دوم را ایجاد میکند و هم وجود عقل اول را در خارج؛پس از صورت علمی عقل اول دو چیز صادر میشود:یکی عقل اول در خارج و دیگر صورت علمی عقل دوم و این جز صدور کثیر از واحد چیز دیگری نیست(سهروردی،2731:204/1-304)."