خلاصه ماشینی:
"حتی همچنانکه خواجه در( D )نشان میدهد، موجبهء کلیه زیر نیز با فرمول 1 متناظر است: (به تصویر صفحه مراجعه شود) خواجه نصیر در عکس عرفیه نیز از شیخ الرئیس فاصله میگیرد،با اینکه خواجه از عکس سالبهء کلیه بصورت عرفیه ابراز خرسندی میکند(شرح،ص 623)ولی نمیپذیرد که موجبهء کلیه و جزئیه به صورت عرفیه عکس شوند و دلیل میآورد که آنها باید به صورت مطلقهء عامه وصفی عکس شوند(شرح،ص 233)گفتنی است که عرفیهء سالبهء کلیه(فرمول 1)بهعنوان عرفیهء سالبهء کلیه بررسی میشود در حالی که موجبهء کلیه و موجبهء جزئیه(فرمول 3)بصورت فرمول 2 با بازنویسی مناسب تحلیل میشوند.
ما صدق حکم عکس را در آن زمان ادعا کرده و بدینگونه استدلال میکنیم که اگر آن حکم صادق نباشد "برخی بها در آن زمان ج هستند"صادق خواهد بود و با افتراض خواهیم داشت"برخی جها در آن زمان ب هستند"در حالی که فرض ما این بود که "هیچ ج در آن زمان ب نیست"و این خلف است(شرح،ص 823) رشر یک مطلقهء وقتیه غیر موجهه از منطقدانان متاخر ارائه میدهد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) این فرمول نقیض یک مطلقهء وقتیه است،ولی سالبهء کلیهء آن عکس نمیشود و موجبهء کلیه و موجبهء جزئیه آن بصورت مطلقههای عامه عکس میگردند.
بدین ترتیب،شیخ بر این باور است که میتوان قضیهء وقتیه را عکس نمود زیرا وقتیه مانند عرفیه موضوعی دارد که همانند یک گزاره در بحث علمی نیست بلکه تنها یک برش زمانی از آن موضوع خاص است-یک برش زمانی که لحظهای از آن به موضوع و دورهای از آن به غیر موضوع اختصاص دارد-در ادامه،بخشهایی از دلالتشناسی رشر را اصلاح میکنم تا تفسیر خود را تمایز بین ترفندهای ابن سینا و برداشت خواجه نصیر بیان نمایم."