چکیده:
در زمان امامت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام این دوره وضعیتی دیگر مییابد.با توجه به رویکردی که مأمون در حکمرانی داشت و به دلیل نوع سیاست مأمون،نوعی گسترش و رواج و فضا به وجود آمد که امام علی بن موسی الرضا علیه السلام توانستند کارهای مهمی انجام دهند.امام رضا علیه السلام در دورهی هارون با تقیه شدید به سر میبردند،در دورهی مأمون گرایش به ریاکاری و تظاهر از ناحیهی مأمون پیش آمد که در تعقیب آن،مسألهی ولایتعهدی مطرح شد و به اجبار حضرت رضا علیه السلام،ولایتعهدی را پذیرا شدند.در این دوره،گرایش عمیق از جانب مردم نسبت به امام رضا رخ داد. مأمون این خطر را حس کرد و ولایتعهدی را با چند هدف تحمیل نمود. تبدیل صحنهی مبارزات حاد انقلابی به عرصه فعالیتهای سیاسی بیخطر، تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غصب خلافت،رد این نظریه که ائمه بیاعتنا به دنیایند و...و از طرف امام حرکتها و هشیاریهایی رخ داد که توطئهی مأمون را در نهایت خنثی و بیفرجام نمود. این دوره شامل دوران امامت امام موسی بن جعفر علیه السلام و علی بن موسی الرضا علیه السلام است که تقریبا شرایطی یکسان با رویکردی متفاوت دارد. این مقطع،35 سال دادمه مییابد.امامت امام موسی بن جعفر علیه السلام،یکی از مهمترین مقاطع زندگی ائمه است.دو تن از مقتدرترین سلاطین بنی عباس (منصور و هارون)حکومت میکردند و نیز مهدی و هادی،جرجان و شام و نصیبین و...سرکوب و منقاد گردیدهاند.لذا دوران امام موسی بن جعفر علیه السلام، فوق العاده و پرماجرا و شورانگیز است،جهاد مستمر استراتژیک،همگامی جهاد با تقیه و نیز بنیادسازیهای دوران امام موسی بن جعفر و تقابل شدید هارون با ایشان.
خلاصه ماشینی:
"اهداف مأمون از تحمیل ولایتعهدی «مأمون،از دعوت امام هشتم علیه السلام به خراسان،چند مقصود عمده را تعقبی میکرد: 1)تبدیل صحنهی مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصهی فعالیت سیاسی آرام و بیخطر؛ 2)تخطئهی مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتها،زیرا با ورود امام علیه السلام به دستگاه خلافت،ادعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن،نفی میشد؛ 3)رد این نظریه که ائمه علیهم السلام بیاعتنای به دنیا هستند،زیرا با قبول ولایتعهدی،این نظریه نفی میشد؛ 4)در کنترل قرار دادن امام علیه السلام،به عنوان یک چهرهی معارض و مبارز؛ 5)زدودن چهرهی مردمی امام علیه السلام،و او را از میان مردم به دستگاه حکومت وارد نمودن؛ 6)ایجاد وجههی معنوی برای خود،زیرا با در کنار امام بودن،این وجهه اثبات میشد؛ 7)تبدیل نمودن امام علیه السلام،به یک توجیهگر سیاسی برای دستگاه حاکمیت؛ «به جز اینها هدفهای دیگری نیز برای امام علیه السلام متصور بود.
درایت در پذیرش ولایتهدی «3)با این همه،علی بن موسی الرضا علیه السلام فقط بدین شرط ولایتعهدی را پذیرفت که در هیچ یک از شؤون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد و مأمون که فکر میکرد فعلا در شروع کار این شرط قابل تحمل است و بعدا به تدریج میتوان امام علیه السلام را به صحنهی فعالیتهای خلافت کشاند،این شرط را از آن حضرت قبول کرد.
با این که مأمون آگاهانه مسیر حرکت امام علیه السلام از مدینه تا مرو را طوری انتخاب کرده بود که شهرهای معروف به محبت اهل بیت علیهم السلام،مانند کوفه و قم،سر راه قرار نگیرند،امام علیه السلام،در همان مسیر تعیین شده از هر فرصتی برای ایجاد رابطهای جدید میان خود و مردم استفاده کرد."