خلاصه ماشینی:
"7 «جنبشهای خردگرای دوران مانند معتزله و مورخان فلسفی که اغلب آنان هم معتزلی بودند،نیز این عناصر را حقیر میشمردند یا مردود میداشتند هرچند به نظر بیهقی به یکی از مکاتب مخالف معتزله در نیشابور تعلق داشته است و حتی در کتاب خود معتزله را به دوزخ محکوم میکند لیکن باید گفت که معتزله یک قرن پیش از تولد بیهقی در نیشابور نفوذ فراوان داشته است.
بیهقی نه تنها در این مورد که در موارد بسیار دیگر بهطور غیر مستقیم حقایق را بر زبان جاری میسازد و این به دلیل طبقهی اجتماعی اوست که دبیری است وابسته به دیوان و دربار و محل ارتزاق او دربار بوده است طبیعی است که به دلایل بسیار تقیه کند و زبان نگاه دارد و احتیاط کند.
»20 2-انگیزه بیهقی و فردوسی انگیزهی مشابهی در تالیف آثار خود دارند: فردوسی میگوید: بنا کردم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند نمیرم از این پس که من زندهام که تخم سخن را پراکندهام بناهای آباد گردد خراب ز باران و باد و گردش آفتاب و بیهقی میگوید:«غرض من آن است که تاریخ پایهیی بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم چنانکه ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند»21 شباهت دیگر شاهنامه شباهت شگفت انگیز آن در طرح و پیرنگ است.
چنانچه تاریخ بیهقی در آغاز مجلدات باقی مانده با همین تکنیک و نامهی بزرگان دربار به مسعود شروع میشود و در موارد مکرر دیگر نیز از همین شگرد بهره میبرد در شاهنامه هم بارها با این شیوه روایات روبهرو میشویم مخصوصا در جاهایی که با یک داستان فرعی سروکار داریم داستانی که قرار است مستقلا هم جذاب و خواندنی باشد."