خلاصه ماشینی:
با این مقدمه،قطعهای را ملاحظه میکنیم که در آن وی"اصل نخستین"طالس را معرفی میکند83: "اکثر نخستین فلاسفه فکر میکردند که تنها اصولی که در طبیعت ماده هست اصول همهء اشیاء است:که همهء اشیاء از آن پدید میآیند،و از آن در آغاز به وجود آمدهاند و سرانجام به آن منحل میگردند(جوهر باقی میماند اما حالات آن دگرگون میشود)، این شیء بقول آنان عنصر و اصل همهء چیزهاست،و بنابراین آنها میپنداشتند که هیچ چیز به وجود نمیآید یا از میان نمیرود،زیرا اینگونه وجود همیشه بوده است،چنانکه ما میگوئیم که سقراط،وقتی زیبا یا موسیقیدان میشود نه بطور مطلق به وجود میآید و نه وقتی این صفات را از دست داد از میان میرود،زیرا موضوع،یعنی خود سقراط،باقی میماند.
فرض او ممکن است از این مشاهده ناشی شده باشد که غذای همهء جانداران مرطوب است،و گرما خود از رطوبت پدید میآید و با آن زنده میماند،و آن چیز که از آن همهء اشیاء به وجود میآیند اصل نخستین آنهاست.
اینکه آیا این نظریه دربارهء طبیعت در واقع کهنترین است یا نه مورد تردید است، اما گفته شده است که طالس چنین نظریهای را دربارهء علت نخستین بیان کرده است".
ما دربارهء فکر آناکسمنیدر و آناکسمینس بیشتر میدانیم،و اگر در ملاحظهء این هر سه ملطی به عنوان نمایندگان یک جنبش فکری مداوم که با طالس آغاز شده موجه باشیم،میتوانیم با اطمینان آنان را نخستین فیلسوفان طبیعی بنامیم،به این معنی که آنان نخستین کسانی بودند که دربارهء یک شالودهء عقلی برای ساده ساختن واقعیت که ذهن آدمی در همهء اعصار در جستجوی آن بوده است میکوشیدند،همانگونه که یک نویسندهء جدید04دربارهء روش علمی،بدون توجه و اشارهء خاصی به یونانیان،چنین اظهار نظر نموده است.