خلاصه ماشینی:
در همان حال، زبانشناسان هنگامی که از کارهای تجربی و عملی خود بحث میکنند از آسانی و دشواری نسبی مواد کار خود سخن میگویند؛در این مرحله از گفتگو زبانشناسان متفقاند که به عنوان مثال بعضی از زبانهای بومیان امریکای شمالی در هنگام تجزیه و تحلیل واژی سخت دشواری ایجاد میکنند،در حالی که بعضی زبانهای دیگر،مثلا زبانهای خانوادۀ (1)-در این مقاله اصطلاحات فارسی زیر در برابر معادلهای فرنگی به کار رفته است: 1-واژ در برابر morpheme ،و آن کوچکترین صورت معنیدار زبانی است،و یا بنا بر تعریف این مقاله کوچکترین امتداد قابل تفکیک صورت با معنایی ثابت و معین.
روشهای تجزیه و تحلیل واژی را میتوان به طور اجمالی در چهار مرحلۀ زیر خلاصه کرد: 10)تقطیع کردن به کوچکترین صورتها(واژکها)؛ (2)نسبت دادن واژکها به واژها به عنوان گونۀ آنها(گونههای واژی یا گونههای واژ واجی)؛ (3)معلوم و مشخص ساختن توزیع واژها،و معیّن ساختن طبقههای واژی؛ (4)فهرست کردن جامع واژها و طبقات واژها.
بدیهی است که این دو معیار به یکدیگر وابسته هستند:از یک طرف دو واژک در موقعیّت توزیعی همسان گونۀ آزاد یکدیگر شمرده میشوند اگر و فقط اگر به هیچ طریقی نتوان گفت که معنای آنها با یکدیگر تقابل(تضاد)دارد؛از طرف دیگر، دو واژک را دارای توزیع تکمیلی خواهیم دانست اگر بتوان نشان داد،و یا دست کم حدس زد،که آن دو دارای مشخصۀ معنایی مشترکی هستند.
واژکهایی که از نظر واجی مشابه نیستند میتوانند با یکدیگر در توزیع تکمیلی تصور شوند هرگاه صورتهایی که این واژکها را شامل هستند به طور ثابت دارای مشخصۀ معنایی باشند که بتوان آن را به واژکهای مورد بحث نسبت داد.