خلاصه ماشینی:
"پس از این همخوابگی آئینی،بزرگ پریستار بانوی پرستشگاه از سوی ایزد بانو اینن/ایشتر سرنوشت شاه را برای سال آینده تعیین میکرده و به او نیروی الوهیت میبخشیده است تا باروری و امنیت سرزمین را تثبیت کرده باشد.
این پوششها و زیورها میبایست برای پوشاندن تندیس ایزد بانو بوده باشد و بیگمان بزرگ پریستار بانوی پرستشگاه خود را نیز چنین میآراسته است.
سه ساعت پس از برآمدن خورشید،پریستار اوری-گلو فلزگری را فرامیخواند و از خزانه پرستشگاه ایزد مردوک زر و گوهر را برای ساخت دو پیکرک آئینی که میبایست برای روز ششم ساخته شوند و در آنروز به کار برده میشدند،به او میسپارد.
در هنگام تطهیر،پریستار اوری-گلو نمیبایست بیننده آئین تطهیر باشد و اگر چشمش بر آن میافتاد،او نیز چون پریستار تطهیرکننده و قصاب باید از پرستشگاه بیرون رفته و تا زمان بیرون شدن ایزد نبو از بابل در بیرون شهر بماند.
سه ساعت و نیم پس از برآمدن خورشید و انجام یافتن آئین تطهیر،اوری-گلوی پریستار پرستشگاه اکوآ به همراه صنعتگران باید از خزانهء مردوک(پرده[؟])«آسمان زرین»را برگیرند و با آن پرسشتگاه ازید( Ezida )،محراب ایزد نبو را از پایه به بالا بپوشانند و سپس باهم سرودی ویژه را بخوانند.
پس از پایان سرود،صنعتگران باید از دروازه بیرون روند[در زمان خاصی از روز که به علت شکستگی متن روشن نیست]،پریستار اوری-گلو درحالیکه سینیای زرین در دست دارد،که در آن گوشت برشته شده،دروازه قرص نان،[ظرفی]پر از نمک،[ظرفی] زرین پر از عسل،چهار بشقاب زرین نهاده شده است به پیشگاه مردوک و همسرش میآورد و نیز بخورسوزی زرین را در برابر سینی زرین مینهد و نیایش به جای میآورد."