چکیده:
این مقاله تلاشی برای شناخت جایگاه حل و فصل منازعه در نظام بین الملل است.مدعای این پژوهش این است که مفهوم مذکور بعد از جنگ جهانی دوم در سه مرحلهی:بنیانها، ساختارها و بازسازیها شکل گرفته است.حل و فصل منازعه در شناسایی ریشهها و علل پیدایش منازعات نظامی و چگونگی ایجاد صلح در سطوح داخلی،منطقهایی،و بین المللی مؤثر بوده است.در دههء اخیر در نتیجه تحول روشهای حل و فصل منازعه،فرهنگ صلح و رسیدن به صلح پایدار از طرف سازمان ملل،سایر مراجع جهانی و پژوهشگران صلح مطرح شده است.تحقق صلح پایدار مستلزم بسترسازی مناسب برای فرهنگ صلح و از جمله عوامل مهم آن توسعه نهادهای سیاسی-اجتماعی و همچنین آموزش آحاد جامعه از سطوح پایین به منظور تغییر رفتارهای خشونتآمیز به صلحآمیز است.این تغییرات بایستی در ساختار سیاسی -اجتماعی جوامع نیز نهادینه شود تا زمینههای صلح پایدار فراهم گردد.
خلاصه ماشینی:
"در این دوره با توسل به قوانین جنگ مرحلهی اجرای آتشبس که با وظایف نیروهای حافظ صلح همراه است آغاز میشود و سپس تحت قوانین و شرایط منشور ملل متحد سازمان ملل حلوفصل منازعه صورت میپذیرد که این مرحله راه را برای سازش مجدد بین طرفهای درگیر هموار میکند.
2-توجه خود را بر منافع متمرکز سازید نه بر مواضع 3-به جای طلب پیروزی به دنبال یک راهحل صحیح،گزینههای متنوعی را در جهت نفع مقابل همه طرفها چارهاندیشی کنید، 4-برای ایجاد یک نتیجهی منصفانه بر استفاده از معیارهای معینی تأکید کنید، در دورهی دوم تحول نظریه حل منازعه در زمینه رویکرد مذاکره موفق و ناموفق چند کتب مهم منتشر شد از جمله آنها:«مذاکرات،دورنمای روانشناسی اجتماعی»اثر دراک من (Druckman) (1977)،«روند میانجیگری:نظریات و کاربردها»،اثر زارتمن (Zartman) (1987)؛ «هنر و علم میانجیگری»اثر راینا اچ (Raiffah) (1982)؛«قدرت و عدم تقارن در مذاکرات بین المللی»،اثر زارتمن و رابین(1990)و«مذاکره:استراتژیهایی برا منافع دوجانبه»اثر مال (Hall) (1995).
(سازمند، 1382،199)نکته اساسی که باید مورد تأکید واقع شود این است که رویکرد جدید بین المللی نسبت به صلح براساس پیشگیری است،تحقق حقوق اقتصادی-اجتماعی نقش غیرمستقیمی را در جلوگیری از وقوع جنگ ایفا میکند.
در مورد اهمیت و جایگاه نظریه حلوفصل منازعه در برخورد و حل منازعات داخلی، منطقهایی و جهانی میتوان گفت در حوزه روابط بین الملل برتری وجود منازعه در اغلب نقاط جهان نیازمند روزافزون به اجرای اعمال مؤثری را برای جلوگیری از اختلاف،حل مسالمتآمیز منازعات و پایداری صلح توام با عدالت و در نتیجه بهبود امنیت انسانی طلب میکند."