چکیده:
در این مقاله، نرخ بازدهی آموزشی در ایران با استفاده از معادلات نوع مینسر
تخمین زده شده است با توجه به ویژگی اقتصاد ایران دو متغیر مصنوعی به این نوع
معادلات اضافه شده است که یکی مربوط به بخش خصوصی، دولتی)و دیگری مربوط به جنسیت
است.با این روش و کاربرد دو روش OLS و WLS و بازدهی آموزشی در ایران 3/7 درصد(OLS)و
2/9 درصد(WLS)تخمین زده شده است.هر سال تجربه با کاربرد روش OLS و WLS به ترتیب
بازدهی برابر 3/3 درصد و 8/3 درصد دارند.لذا هر سال تحصیل اضافی بازدهی بیش از یک
سال تجربهی اضافی دارد.نتایج تحقیق نشان میدهد که دریافتی در بخش خصوصی با روش
WLS و OLS به ترتیب 23 درصد و 21 درصد بالاتر از بخش دولتی است و زنان به طور متوسط
270 درصد(OLS)و 29 درصد(WLS)دریافتی کمتری نسبت به مردان دارند که این دو نمایانگر
اختلالات، در بازار کار است.
خلاصه ماشینی:
"لذا دو نوع تورش(bias)در مدلهای قبلی به چشم میخورد، تورش انتخاب(Selection bias)و تورش مربوط به استعدادهای متفاوت تنها مطالعهیی که نمایانگر چگونگی ارتباط بازدهی تحصیلات و ناهمگنی نیروی کار، و انتخاب آنها در جهان سوم است، مطالعهیی است که در سال 1992 توسط گاستون Gaston و Tenjo انجام شده است، 19 که در روش محاسبه اصلاحات زیادی نسبت به مدلهای قبلی به شرح زیر انجام شده است: در مطالعات قبلی، در مورد کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته، نیروی انسانی را به صورت همگن تصور میکنند و تنها تفاوت بین آنها را در سرمایهی انسانی اندوخته شده، آنهم به صورت تعداد سالهایی که به مدرسه رفتهاند در نظر میگیرند 20 در این مطالعات، نرخ بازدهی آموزشی افراد در سطوح مختلف تحصیلی از طریق مقایسهی دریافتیهای فرد مورد نظر، با فردی که فاقد آن سطح تحصیلات است، به دست میآید اگر سطح تحصیلات کسب شده و استعداد فرد، همبستگی مثبت داشته باشند در این صورت«فرض همگنی»مشکلی ایجاد نمیکند.
لذا نرخ بازدهی داخلی برای S سال مدرسه رفتن با حل رابطه زیر بدست میآید: [به تصویر صفحه مراجعه شود] مشکل اساسی تئوریهای نسل اول این است که بازدهی آموزشی یک فرد را به عنوان معیاری جهت محاسبهی هزینه فرصت فرد دیگری به کار میبرند، از آن جا که فرد B و A تصمیمات خود را بر اساس برتریهای مقایسهیی متفاوتی میگیرند، لذا D منافع S سال تحصیلی اضافی را برای فرد A زیاد بر آورد میکند و به طور مشابه C هزینه فرصت S سال تحصیلی اضافی را برای فرد B زیاد میزند."