چکیده:
بیات هر ملت یکی از عرصههای به چالش کشیدن تابوهای آن ملت است زیرا هنر و ادبیات با ویژگیهای هنجار گریزانه و جنبهء انتقادی که دارد حریم اغلب قرادادهای آسمانی و بشری را درهم میشکند و به عبارتی تابوشکنی میکند. در این مقاله سعی شده است ابتدا تابو و کارکرد آن معرفی شود سپس با محدود کردن معنای تابو در ممنوعیت مقدسات و منهیات دینی به رابطهء تابو و ادبیات پرداخته شده است.در نهایت تابو شکنی در انواع ادبی کلاسیک فارسی مورد تحلیل قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
«فریزر»تفاوت تابو و دستور اخلاقی را در آن میداند که معتقدین به تابو بر این باورند که اگر حریم تابو شکسته شود حتما ضرری جبرانناپذیر نصیب آنها میشود در حالیکه این باور صرفا یک تصوّر است زیرا واقعا پس از هر تابو شکنی،شرّ رخ نمیدهد-اگر هم شرّی رخ دهد مربوط به آن تابو نیست-اگر بین حوادث رابطه علمی و معلولی وجود داشته باشد دیگر نام تابو بر آن دستور منفی یا«نباید»قابل اطلاق نیست بلکه یک دستور اخلاقی یا عقلانی است.
تابو در مقیاس دینی-مذهبی: همانطور که گفته شد تابو در زندگی بدوی شامل تمام ممنوعیّتهای زندگی اجتماعی و فردی است زیرا چشمانداز آنها به زندگی فقط از منظر دو قطب قدسی وغیر قدسی است درحالی که در زندگی غیر بدوی قطبها متکثّر میشوند و حتی قطبهای خنثی نیز وجود دارد که در آن باید و نباید از نظر مجازات باهم فاصله بسیاری ندارد.
تابوشکنی ادبی نیز با توجّه به ظاهر تخریبکنندهای که دارد بیشتر رنگ و بوی ادبیّات انتقادی را به خود میگیرد با این تفاوت که دایرهء شمول ادبیّات انتقادی بسیار وسیعتر از تابوشکنی ادبی است،به عبارتی،همهء ادبیّات انتقادی تعرض به حریم منهیّات دینی-مذهبی نیست چه بسا مطالب دیگری را هم مورد انتقاد قرار میدهد.
با توجّه به این مقدّمات،منظور از تابوشکنی ادبی آنست که شاعر یا نویسنده،فراتر از اجازتی که دارد وارد ساخت ممنوع اعمّ از مقدّس یا نامقدّس شود و این گاهی به صورت اعتراضی است که مبتنی بر شک و تردید و حتّی انکار است؛مانند تابوشکنیهای غیر عرفانی.
در ادبیّات فارسی نیز برخی از انواع ادبی همچون غنایی،عرفانی و انتقادی،زمینهء مساعد برای انواع تابوشکنی است که در آن حریم بسیاری از مقدّسات و منهیّات شکسته شده است.