خلاصه ماشینی:
مقام شعر در زبان فارسی* بقلم:آقای دکتر ذبیح الله صفا استاد دانشکدهء ادبیات گفتگو دربارهء مرتبهء شعر در زبان فارسی،بحثی مفصل میخواهد و اگرچه موقع و مقام آن در میان همهء ملتهای جهان تحقیقا آشکار و روشنست لیکن چون بملت ایران برسیم آنرا بمراتب بیشتر مییابیم،چنانکه بتحقیق باید گفت که ارزش و اهمیت شعر برای هیچ ملتی باندازهء ما نیست زیرا ما تفکرات و تاریخ و مأموریت جهانی خود را با شعر یعنی با سرودههای«گاتا»آغاز کردهایم و قدیمترین نشانهء زنده از آغاز فعالیت فکر و اندیشهء ما همین سرودهای آسمانیست و از روزگار زردشت پسر پورشاسپ،که بحدود یازده قرن قبل از میلاد مسیح1میرسد،تا امروز که سه هزار سال از آن روزگار میگذرد هنوز هم شعر زبان آرزوها و آرمانها و اندیشههای نژاد ایرانی و وسیلهء قاطع نگاهبانی فرهنگ و ادامهء سنتّهای ملی و پشتوانهء بقای ماست.
تنها منظومههای متضمن حکایات و قصص کوتاه فارسی،که اتفاقا از سایر انواع مثنویهای ما کمترست،برای ما فارسی زبانان میتواند بصورت یک سرمایهء فناناپذیر فکری و بشکل مجموعهیی وسیع از اندرزهای حکیمانهء اجتماعی باشد؛یا فقط غزلهای عرفانی پارسی که از حدود قرن پنجم هجری ببعد تا روزگار ما میدان آزمایش طبع و اندیشهء آن همه گویندهء متفکر و شاعر بزرگ شده است میتواند بر مجموعهء اشعار هر ملتی چه در کیفیت و چه در کمیت برتری و فزونی داشته باشد.
بدین ترتیب ملوک طوایف دورهء اسلامی از حیث ادامهء سنن ملی و فرهنگ ایرانی نه تنها زیان آور نبود بلکه سودمند هم افتاد و درین میان تنها زبان و شعر ماست که چون رشتهیی استوار برای پیوند دادن دستههای مختلف ایران با یکدیگر بکار رفت.