خلاصه ماشینی:
در اینجا دو سؤال بنظر میرسد یا-اگر بخواهیم دقیقتر بگوئیم دو مشکل پیش میآید: یکی اینکه«حقیقت»که اینقدر جستجوی آن توصیه میشود چیست؟آیا همه آنرا یکسان درک میکنند؟آیا چیزی که برای شما یا من حقیقت است دیگران هم همین عنوان را بآن میدهند؟یا اینکه حقیقت به اختلاف افراد و اذهان مختلف درک میشود؟مشکل دوم اینکه آیا بیان آزادانهء حقایق همیشه و در همهجا مقتضی و مقرون بصلاح است؟آیا در پارهای از موارد پردهگیری از چهرهء حقیقت موجب اخلال نمیشود و بر هم خوردن نظم اجتماع و تزلزل موازین و ارزشهای موجود را نتیجه نمیدهد؟ البته باید باین دو سؤال پاسخ گفته شود.
ثانیا همین اختلاف در تمیز حق از باطل سبب میشود که اگر همه کس در بیان آنچه خود درک کرده و تشخیص داده یعنی در اظهارنظر و عقیده آزاد باشد،شاید در جامعه برخوردها و اصطکاکهای شدید روی دهد و نظم اجتماع مختل گردد و در معتقدات و مؤسسات موجود تزلزل راهیابد و موجبات ناراحتی زمامداران امور جامعه که معمولا طالب آرامش و سکون هستند فراهم شود و اینهمه احیانا منجر بانقلاب و تغییر اوضاع موجود گردد.
اینک باید دید آیا درک آزادی و گرامی داشتن آن از طرف انسان،نتیجهء رشد فکری او است،یا اینکه بر اثر مواجههء با مشکلات زندگی و موانع طبیعی و لزوم پیروزی بر آنها یا سازش با آنها پیش آمده و ضرورت اصلاح عمل گذشته و رفع اشتباهات، فوائد آزادی را عملا بآدمی چشانیده است؟هریک از این دو نظر که مورد قبول باشد نتیجه یکی است؛و آن این است که بشر متمدن متوجه شده است باینکه برای او رشد شخصیت و وصول بکمال و سعادت میسر نخواهد بود مگر درسایهء آزادی.