چکیده:
شریعت اسلام در محیطی وارد شد که سیره ها و عرفیات عقلایی خاصی در ابواب مختلف معاملات و روابط اجتماعی جاری بود و اسلام، به جای حذف این روابط در آنها اصلاحاتی ایجاد کرد. عرفهای فاسد نظیر‹‹ بیع ربوی›› و ‹‹ نکاح شغار›› را رد کرد، اما نسبت به معظم آنها، موضعی ارشادی و امضایی گرفت، ومیزان تاسیس شارع در این امور عقلایی نسبت به میزان امضایی که در قبال آنها صورت داد، بسیار اندک بود. البته باید اعتراف کرد که شناخت صحیح موضوعات و دگرگونیهای وارد بر آنها در گرو آگاهی از شرایط زمانی و مکانی صدور روایات، آگاهی و توجه به علل و مصالح نهفته در موضوعات، آشنایی به مفاهیم و فرهنگ عرف عرب و آگاهی به مسائل زمان است. در نوشتار مذکور که با عنوان‹‹ نقش عرف در تشخیص موضوع واستنباط احکام›› مطرح خواهد شد، ابتدا به معنای لغوی و اصطلاحی عرف و فرق بین عرف و عادت اشاره خواهد شد، و سپس به کاربرد عرف در فقه و استنباط احکام شرعی و نقش آن در تطبیق مفاهیم شرعی بر مصادیق و نیز به نقش عرف در تشخیص موضوعات حکم شرعی و تعیین شروط و قیود ضمن عقد و … پرداخته خواهد شد.
Islam came to the world when traditions، common sense، civilization and social relationship،were popular، so Islam tried to reform and correct the above mentioned issues.
The paper also explaines the role of common-sense or other related subjects in Islamic commands.
خلاصه ماشینی:
"آن محقق فرزانه، در آغاز به نظریه مشهور فقیهان اشاره می کند که: اجناسی که در زمان پیامبر (ص) و امامان معصوم(ع) مکیل و موزون بوده اند، احکام شرعی مکیل و موزون برای همیشه و در همه جا بر آنها بار می شود، گرچه میان عرف مردم مکیل و موزون نباشند؛ اما اگر مکیل و موزون بودن جنسی در آن زمان مجهول باشد،تشخیص آن بر عهده عرف است و چون عرف، متغیر است، در هر زمان و مکان باید بر طبق عرف خود، عمل شود.
می باشد، منافات ندارد بلکه بیان شارع درمورد کیفیت عمل و بیان شرایط و صحت و بطلان عمل تمام الملاک خواهد بود، اما در صورت سکوت شارع نسبت به اجزاء و قیود یک فعل عبادی مثل سجده و عدم احراز فعل آن از طرف معصوم(ع) و یا عدم دلالت فعل بر لزوم، آیا می توان در این موارد به فهم عرفی رجوع کرد؟ مثلا اگر وارد شده است که در صورت‹‹ سهو فی الصلوة›› سجده سهو خوانده شود و فرضا دلیلی بر نحوه سجده سهو نداشتیم، آیا نمی توان برای مفهوم سجده به عرف رجوع کرد و فرضا حکم کرد که عند العرف سجده ‹‹ وضع الجبهة علی الارض›› است، و ذکر و خصوصیاتی که در سجده صلوة واجب قید شده است در مفهوم سجده عندالعرف موجود نیست و حکم به عدم اعتبار این قیود در سجده سهو کرد؟ ."