چکیده:
داستان یوسف و زلیخا به فرمودهء قرآن مجید:«احسن القصص»،یعنی نیکوترین، بهترین یا به عبارتی،غمانگیزترین داستانها است. این داستان،نخستینبار در بورات و سپس در قرآن مجید و پس از آن در تفسیر و منظومههای ادبی آمده است. دوازدهمین سورهء قرآن مجید،سورهء مبارکهء یوسف است.از آنجا که بنای قرآن مجید بر ایجاز کامل است،این داستان نیز به صورت موجز بیان شده است. بین روایت تورات و قرآن مجید،از این داستان،تفاوتهایی دیده میشود.در مقالهء حاضر پس از مقدمهای کوتاه،این داستان،نقل و خلاصهء آن به همراه این تفاوتها بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"4. در تورات آمده است:یعقوب یوسف را به وادی حبرون فرستاد،تا خبر سلامتی برادران را بیاورد و برادران،چون یوسف از دور دیدند،نقشهء قتلش را کشیدند(سفر پیدایش،باب 73،ص 85)؛اما در قرآن آمده استبرادران به دلیل اینکه پدرشان،یوسف و برادرش،را بیشتر دوست داشت،حسادت کردند و نقشهء قتل یوسف کشیدند و به نزد پدر آمدندو تقاضا کردند تا اجازه بدهدیوسف را با خود به صحرا ببرند؛ولی یعقوب گفت: میترسم گرگ یوسف را بخورد و شما غافل باشید و برادران گفتند:ما جماعت نیروی هستیم و از وی دفاع میکنیم.
قرآن از ملامت زنان شهر که عزیز مصر را به کام خواستن از غلامی و شیفتگی بر وی، طعن و سرزنش میکنند و نیز مهمانی زن عزیز،زنان مصر را،که در آن مجلس،زنان بدزبان،به دیدار یوسف واله و شیدا شدند و دستهای خویش را بریدند،سخن میگوید و صراحت دارد که همسر عزیز،در همان مجلس به بیگناهای و پاکدامنی یوسف اقرار کرد و نیز شاه که خواستار شنیدن تعبیر خواب خود از زبان یوسف بود،به خواهش یوسف از آن زنان میپرسد که حکایت چه بوده است و آنان به بیگناهی یوسف سوگند میخورند و به خطا و ذلت خویش قرار میکنند و آنگاه زن عزیز مصر میگوید:اینک حق آشکار شد، زیرا من از اوکام میخواستم و یوسف که خواهشم را نپذیرفت،راستگو است (یوسف23/-32 و 35-05)؛ولی تورات از هیچ یک از این مسائل مطلبی قید نشده است.
دربارهء اینکه یوسف از بیرون آمدن از زندان امتناع کرد،تورات میگوید:فرعون برای تعبیر خواب خود،یوسف را از زندان به حضور طلبید،و او آمد(سفر پیدایش،باب 14، آیههای 41 و 51)؛ولی قرآن ذکر میکند:دعوت پادشاه را نپذیرفت و به فرستاده گفت: بازگرد و از خداوند خویش بپرس،حال آن زنان که دستهای خویش بریدند،چیست؟ (یوسف05/) 81."